قوبلای خان سالخورده، امپراطور مغول، و مارکو پولوی جوان، سیاح ونیزی، در باغی نشسته اند. قوبلای خان احساس می کند که پایان امپراطوری اش نزدیک است. مارکو پولو توجه میزبانش را به داستان هایی از شهر هایی جلب می کند که حین سفر هایش در سراسر امپراطوری، از آن ها بازدید کرده است: شهر ها و خاطرات، شهر ها و آرزوها، شهر ها و معماری شان، شهر ها و مردگان، شهر ها و آسمان، شهر های تجاری و شهر های پنهان. در جایی از این رمان، متوجه این موضوع می شوید که کالوینو، اصلا درباره ی شهر ها [به معنی متعارفی که ما از کلمه ی «شهر» می شناسیم]سخن نمی گوید. شهر های کالوینو، نه از فولاد و سیمان، بلکه از ایده ها و افکار ساخته شده اند. هر شهر، نشانگر آزمایش و امتحان کردن یک فکر است، یا همانطور که مارکو پولو در جایی به قوبلای خان می گوید: تو از عجایب هفت یا هفتاد گانه ی یک شهر لذت نمی بری، بلکه جوابی که [آن شهر] به یکی از سوالاتت می دهد، لذت بخش است. رمان شهرهای ناپیدا (نامرئی) کالوینو، سفری سوررئال و پست مدرن به زبان تخیل است و آمیزه ای دلپذیر از حالات روحی و بدنی واحساسات و ماورا است.
سفر به قلب زنان امریکای لاتین
Earn 10 Reward Points
51,000 تومان
51,000 تومان
تپه های سبز آفریقا
Earn 10 Reward Points
148,750 تومان
148,750 تومان
اتمام موجودی
شهرهای ناپیدا
امتیازدهی 5.00 از 5 در 1 امتیازدهی مشتری
(1 بررسی مشتری)Earn 10 Reward Points
102,000 تومان
وزن | 239 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | هفتم |
سال انتشار | 1388 |
تعداد صفحه | 206 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9789647081733 |
ناموجود
توضیحات
نظرات (1)
5
امتیاز 5 از 5
1 نقد و بررسی
طراحی جلد و صفحات کتاب
0
امتیاز 0 از 5
جذابیت محتوا و موضوع کتاب
0
امتیاز 0 از 5
محتوای مفید و آموزنده
0
امتیاز 0 از 5
1 دیدگاه برای شهرهای ناپیدا
پاکسازی فیلتر
بریده هایی از کتاب
توجه
با ارسال بریده کتاب 4 سکه در باشگاه مشتریان کتابستان دریافت خواهید کرد
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
هنوز بریده ای از این کتاب ارسال نشده است.
شناسه محصول:
78693
دسته: ادبیات, رمان و داستان جهان
برچسب: داستان ایتالیایی, داستان رئال, رئالیسم جادویی
حامد –
قوبلاي خان ، خان مغول فرستاده هايي دارد كه از سفرهايشان برايش مي گويند و ماركو تاجر ونيزي ، قاصد مورد علاقه اوست . ماركو از شهرهاي مختلف امپراطوري برايش مي گويد شهرهاي افسانه اي ، شهرهاي دور از حقيقت ، شهري كه در روي فضاي دو پرتگاه ساخته شده ، شهري كه به جاي هوا ، خاك در آن جريان دارد ، شهري كه بنا بر شرايط روحيت آن را به شكل متفاوتي مي بيني ، شهري كه دو قسمت است قسمت ثابت و قسمتي كه هر سال آن را جا به جا مي كنند ، شهري كه هر سال مردمش شغل و همسر خود را عوض مي كنند ، شهري كه يك شهر مشابه در زير زمين دارد و مردگان را به ان انتقال مي دهند در صحنه اي فراخور حالشان ….