
درباره یهود و دروغ هایشان
مارتین لوتر، یکی از مهمترین چهرههای اصلاحات پروتستانی، در این کتاب دیدگاههای خود را دربارۀ یهودیت با صراحتی کمنظیر بیان میکند. اثری که بازتابی از جدالهای فکری و دینی قرن شانزدهم است و نشاندهندۀ تحول اندیشههای لوتر در برابر یهودیان و کلیسای زمانۀ او. این کتاب، فراتر از یک متن تاریخی، دریچهای است به پیچیدگیهای الهیات و منازعات مذهبی آن دوره. ترجمهی حاضر، نخستین برگردان فارسی این اثر است که با رویکردی پژوهشی در اختیار مخاطبان قرار میگیرد. مطالعهای چالشبرانگیز برای کسانی که به تاریخ دین، الهیات و تفکر انتقادی علاقهمندند.

قالیِ خونین، کاشی فیروزهای
رمان قالیِ خونین، کاشی فیروزهای دو بازهی زمانی با فاصلهای هزار و سیصد ساله را دنبال میکند که هر دو مسیر به مشهد اردهال میرسند. در یک خط سِیر، سه سالِ پایانیِ عمر مبارک فرزند امام باقر (ع) در ایران و حوادث آن را نقل میکند و در خط دیگر، قصّههای کوتاهی از دهههای چهل و پنجاه شمسی را به روایت میکشد. ماجراهای ریز و درشتی مانند شکافتن سرداب حرم سلطانعلی، مراسم قالیشویان، آخرین سالهای زندگی سهراب سپهری، انقلاب پنجاه و هفت و . . .

دختری که به دالان تاریخ افتاد
شیرین دختر مهربان و سادهدلی است که دغدغههای درونی زیادی دارد. برای رفع این مشکلات تصمیم میگیرد تغییر بزرگی در زندگی خود ایجاد کند. او تخت جمشید را برای عملی کردن این کار انتخاب میکند. در همین حین زنی عجیب دربرابر او ظاهر میشود وگردنبندی به او هدیه میدهد که سه سنگ زمردش گم شده است. شیرین گردنبند را به گردن میاندازد و داخل «دالان تاریخ» میافتد. او سر از زمان هخامنشیان و پادشاهی خشایارشای بیرحم در میآورد. جایی که همه او را با خواهر پادشاه اشتباه میگیرند. تنها راه بازگشت شیرین به خانه و زمان خودش پیدا کردن سنگ های زمرد است.
یوسفی به نام موسی
کتاب رزق
قالی خونین کاشی فیروزه ای
مربی خودت باش (باورها)
طغیان
استعمار زدایی از ذهن
زنخدان
دختری که به دالان تاریخ افتاد

خواهران قلعه لیود
شب های روشن
بیست و 2
سوگ عشق
مارپیچ خون
پرده نشین
سرو و سدار
خنجری برای سه نفر
یوسفی به نام موسی
فادیا جلد دوم : سقوط نقاب ها
کتاب رزق
تمرین های کاربردی در مواجهه با افسردگی و شرم
تازه های نشر
یوسفی به نام موسی
فادیا جلد دوم : سقوط نقاب ها
کتاب رزق
تمرین های کاربردی در مواجهه با افسردگی و شرم
چیزهایی که مهم اند
برند سازی ملی در اروپا
قالی خونین کاشی فیروزه ای
مربی خودت باش (باورها)
طغیان
استعمار زدایی از ذهن
درباره یهود و دروغ هایش
زنخدان
دختری که به دالان تاریخ افتاد
شبانی گرگ
یاس کبود
مجموعه میزگردهای نقد ادبیات داستانی – جلد دوم: نویسندگان ایرانی
داستان واکسن
دنیا رو پشت سر بذار
یادم نمیآید مرده باشم
آخرین کتاب فروشی لندن
سی و 3
اکسیژن برای مرده ها نیست
خار و میخک
شبانی گرگ
ایذا
داستان بریده بریده
کتاب خیلی زیبایی بود…قلم شیوا و جذاب نویسنده کتاب رو شیرین تر کرده بود پیشنهاد میکنم از دست ندید این کتاب رو❤️
این کتاب بسار عالیه با جمله جملش اشک ریختم متن به نثر رونیه و کتاب کامل و منسجمه پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو بخونید
یه خاطره ای که پر بود از محتوا و جذابیت.قلمشون هم که گاهی طنز ریزی داشت و باعث می شد آدم با لذت داستان رو ادامه بده.
بسیار کتاب جذاب و قشنگیه. در مورد زندگی پناهندگان فلسطینی و زندانیان و… اطلاعات جذابی میده. فکر نمیکردم مبارز و انقلابی مثل یحیی سنوار که تمام عمرش در حال مقاومت بود همچین قلم زیبایی داشته باشه
خیلیییییی عالی بود یه جاهایی قلب ادم کنده میشه از وحشت یه جاهایی قلبت پر میشه از شور و شعف که ایران ما چقدر جان بر کف داره و دیده نمیشن …
این داستان واقعا شاهکار بود سنوار به خوبی توانسته بود هم شکاف های زمانی موجود را پر کند به طوری که شاید با چند بار خواندن داستان هم متوجه نمی شویم هم تغییر راوی از سوم شخص به اول شخص
به نظرم بهترین کتابی بود که میتونستیم از ۹ سال زندگی امام علی علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها بخونیم بسیار عالی با قلم روان و شیوا با پایانی که به داستان فاطمیه ختم میشه از نویسنده و
اصلا نمی دونم چی بگم!خیلیییییی زیبا بود. یه رمان جاسوسی و امنیتی که تضمین می کنم کتاب رو زمین نمی گذارید. نویسنده فوق العاده و قلمشون بینظیره:)
جلد دوم کتاب دختری که رازی کهنه را آشکار کرد. داستان بسیار زیبا و تعلیق خوبی دارد.
بی نظیر بود.. دلت نمیاد لحظه ای از خودت جداش کنی اصلا دلت نمیخواد تموم شه
از اعماق قلبم
من نبودم
بازگشت شازده پسر
مترسک مزرعه آتشین
میلیون ها سایه خاکستری
سی و نه پله
یک پارچه خانوم
گردان قاطرچیها
فادیا جلد دوم : سقوط نقاب ها
ترکش ولگرد
دختری که رهایش نکردی
بی تابی آرزوها
والدین نابالغ (تربیت خلاق)
نیروی حیات
تمرین نیروی حال
مربی خودت باش (تمرکز در زندگی)
انجامش بده
بی دردسر
بی حد و مرز
راهبی که فراری اش را فروخت
باشگاه پنج صبحی ها
مدرسه زندگی
مغزت را به فنا نده
خودآموز جوشکارها
بریده هایی از کتاب ها
-
خدیجه
خدا را ناگهان در جلوهای دیگر نشان دادند که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند
-
ریحانه
لحظه ای طول کشید تا بفهمم این خانه نیتس که فرق کرده بلکه خود من تغییر کرده ام
-
عطیه
اگر از علت دینداری من سؤال کنند، میگویم: «من از ترس جهنم و عذاب قبر است که دینداری میکنم!» ولی اولیای خدا، از بس خدا زیباست دینداری میکنند. جهنم و قبر هم هست، ولی آن دلیلی که آنها را وادار
-
کاربر(****930667)
-
خدیجه
با سری در مرز انفجار، زیر پتو خزیدم. دلم بی خیالی چند هفته قبل را می خواست. صدای پیام تلگرام بلند شد. بی رمق، گوشی را از زیر تخت برداشتم. همان ناشناس بود. بغض سیب شد و در گلویم غلتید.
-
حامد
لهــــی! به مــــــردان در خانه ات به آن زن ذلیلان فـــــرزانــــــه ات به آنانکه با امـــــر “روحی فداک” نشینند وسبـــــــــــــزی نمایند پاک به آن شیــــــــــــر مردان با پیشبند که در ظـــرف شستن به تاب وتبند به آنانکه در بچّــــــــــه داری
-
خدیجه
در زندگی هر کس لحظه ای وجود دارد که در آن لحظه تصمیم می گیرد می خواهد چه کسی باشد. کسی باشد که بگذارد دیگران بهش بدی کنند یا نگذارد. و وقتی آدم از این موضوع بی خبر باشد، اصلا
-
خانم
امیر اسکندر جواب داد: «یازده فرسنگ و راهزنان در کوههایی که طرفین شاهراه قرار گرفته، کمین میگیرند و ناگهان به مسافرین حملهور میشوند.»
-
خدیجه
در صورتی که اپوزیسیونها و مخصوصاً جنبشهای ضدسرمایهداری با کلّیت آنچه در پسِ تناقضات رخ مینماید آشنا باشند، آنگاه میتوانند بهجای مبهوتماندن و درماندگی از مشاهدهٔ نحوهٔ گسترش و تعمیق تناقضات در جریان شکلگیری و حل بحران، از آن به
-
خدیجه
اگر سلطان تویی دیگر اِبایی نیست میگویم: که من یک شاعر درباریام، مداح سلطانم
-
Zahrasadat
شازده کوچولو دوباره رفت به دیدار گلهای سرخ و به آنها گفت: ــ شما به هیچ وجه شبیه گل من نیستید. نه کسی شما را دستآموز کرده و نه شما کسی را. شما هم مانند روباهم بودید. روباهی بود شبیه
-
مریم
خبر مرگ، که همگان آن را نحوستی دهشتانگیز میپندارند، یکباره به بشارتی هیجانانگیز بدل شده است. – پهلوی دوم به درک واصل شد! دفترچهٔ کهنهٔ یادداشتم را برمیدارم و قلم میلغزانم: «قسم به مرگ! آن زمان که حلقوم جلادان را
10 غلط مشهور درباره اسرائیل
تل آویو سقوط کرد
بزرگترین زندان زمین
سنافور
بازگشت به حیفا
سرنوشت فلسطین
دایره المعارف مصور کتاب مقدس
درباره یهود و دروغ هایش
اکسیژن برای مرده ها نیست
یک روز از زندگی عابد سلامه
آنجا به دنیا آمدم اینجا به دنیا آمدم
پسر ژنرال
مجله اینترنتی کتابستان


برای کتاب: دختری که رازی کهنه را آشکار کرد
داستان بسیار زیبا و درگیر کننده ای دارد و تعلیقهای خوب و پرکششی دارد.