خار و میخک
یحیی سنوار، مبارز فلسطینی، در ۲۲ سال اسارتش تحت سلطه استعمارگران، رمانی نوشت که نه فقط یک اثر ادبی، بلکه صدای خشم و امید مردم فلسطین است. کتاب «خار و میخک» روایتگر تضادهایی است که میان زندگی و مرگ، تسلیم و مقاومت، و یأس و امید جریان دارد. این تضادها در دل داستان ریشه دوانده و ما را به عمق تجربه و درد مردم غزه میبرد.
همراه ما بود
خاکسپاری دوم بانوی مرگ
بهره وری با حس خوب
خار و میخک
اکسیژن برای مرده ها نیست
بازگشت به حیفا
بشارت از حضرت حجت (عج)
دایره المعارف مصور رمان های تاریخ ساز
گنجهای معنوی
همراه ما بود
باران گرفته است
خاکسپاری دوم بانوی مرگ
رسم شهادت
مرا بپذیر
بهره وری با حس خوب
جادوی ذهن
10 راز آشباریا
نفحات فاطمی
سنافور
ابر تعامل گر ها
تازه های نشر
همراه ما بود
باران گرفته است
خاکسپاری دوم بانوی مرگ
بهره وری با حس خوب
جادوی ذهن
10 راز آشباریا
نفحات فاطمی
سنافور
خار و میخک
یک روز از زندگی عابد سلامه
اقتصاد خوردنی
انضباط موثر برای والدین پر مشغله امروزی
پیش از آنکه وداع کنیم (جلد 4 پیش از آنکه قهوه سرد شود)
کتاب خواران
سیاه مشق (جیبی)
اگر حافظه یاری کند (چهار جستار از زبان و خاطره در سال های تبعید)
استواری ما
هوای تازه
دختری ایرانی روی مرز
مرد که گریه نمی کنه
شیاطین (جن زدگان)
البته که عصبانی هستم (پنج جستار درباره ی وطن و انزوای خودخواسته)
آدلف
شاهزاده خانم محکوم
چگونه کتاب بخوانیم
ادوارد عزیز
کتابخیلی قشنگیه، قلم نویسده آدم رو مجذوب میکنه من کتاب رو توی یک روز خوندم، خیلی جذاب بود، اگر جلد های قبلی رو خونده باشی خیلی خوب با داستان ارتباژ برقرار میکنی، شدیدا پیشنهاد میکنم
جلد دوم کتاب دختری که رازی کهنه را آشکار کرد. داستان بسیار زیبا و تعلیق خوبی دارد.
این کتاب بسار عالیه با جمله جملش اشک ریختم متن به نثر رونیه و کتاب کامل و منسجمه پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو بخونید
قلم آقای نادر ابراهبمی که فوق العاده هست و این کتاب هم یک کتاب همونطور که از اسمش معلومه یک رمان عاشقانه هست و بسیار هم زیبا بود
کتاب فوق العاده ایه با خوندن و عمل کردن به مطالبش تغییرات زیادی در روح و جسم و زندگیتون ایجاد میشه که خودتونم متعجب میشین. من بارها این کتاب خوندم خیلی دوسش دارم و به شما هم توصیه میکنم چون
عالی بود حتی به نظرم از جلد دومش خیلی جذاب تر بود… پر از هیجان کشش و گاهی غصه… امنیتی که گرون به دست اومده به قیمت خون یه عالمه جوون و سردار دل ها
واقعا کتاب عالیه مخصوصاً برای نوجوانها ، با تصویرهایی که داره مثل یک فیلم توی ذهن آدم عمل میکنه؛ پیشنهاد میکنم حتماً برای نوجووناتون بخرید تا اونها هم با دلاوریها و مبارزات رهبر انقلاب و بقیه افراد در سالهای انقلاب
حقیقتاً عالی بود 👌🏻 منِ دهه هشتادی بعد از خوندن این کتاب متوجه شدم که همسران شهدا عجب رشادت ها و از خود گذشتگی ها که نکردن و ما چقدرررر به گردن شون حق داریم…
داستان خیلی قشنگیه پیشنهاد میکنم حتما بخونید، داستان بر اساس واقعیت هستش و من شخصیت اصلی این کتاب( حاجیه خان زاد محمدی) رو از نزدیک ملاقات کردم خیلی خانم مهربونی بودن، سال ۹۵ از دنیا رفتن
همین الان تموم شد و من بی طاقتم واسه شروع فصل سوم…ممنون ازخانوم بلنددوست…عزیزم عشق به وطن عالی ترسیم شده بود😍
موهای آبی مادربزرگ
آمبر براون 8 (من آمبر براون)
چطوری خیلی بد خط بنویسیم (رمان هایی که باید خواند)
دانش ترسناک (دایناسورهای گور به گور شده)
با بهار دلها
دختری که باغ را سرسبز کرد
ربات آدم کش 1 (وضعیت قرمز)
قصه های دبستانی (یو هو هو)
قصاید و غزلیات خواندنی سنایی (تازه هایی از ادبیات کهن ایران)
یک مرثیه برای عشق
شبگون
وقتی مهربانم (مهارت های زندگی)
روح،ماده،کائنات
هیستری (مفاهیم روانکاوی)
رازهای خدا
تصمیم گرفتم خودم باشم
طراحی سرنوشت
رشد و پیشرفت شخصی از پنج نگاه
فراتر از نظم
آیا به عشق تو محتاجم
با تو شروع نشده
40 فکر سمی که شما را آزار می دهد
مانیفست قهرمان هر روزه
آری به زندگی
بریده هایی از کتاب ها
- مریم
گفتم: «اگه خدای نکرده به جای دنده و سینهات، ضربه به سرت میخورد و…» حرفم را قطع کرد و با آرامش گفت: «من توی این اتفاقات تا آستانهٔ مردن میرم ولی نمیمیرم، چون همون جا از خدا خواستم که مرگم
- خدیجه
من علی فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد، در روز سیزدهم رجب سال ۳۰ عامالفیل، در شهر مکه و در درون خانهٔ کعبه متولد شدم. پدرم ابوطالب، چندین فرزند داشت و ازنظر معیشت در تنگنا بود. خویشان نزدیک به یاری
- batool.c
یکی از لشکریان عمر سعد در کربلا بعد از شهادت امام مشغول غارت اموال اهل بیت ع بود و گریه می کرد! کودکی از فرزندان امام به او فرمود: چرا گریه می کنی؟ گفت: به خاطر جنایت و غارتی که
- خانم
معلوم نیست کی به شهرداری گفته بود که خیابانهای فرنگ درخت ندارد، تیشه و اره به دست گرفته و درختهای کهن را میانداختند
- خدیجه
دنیای مارادونا در مدت پانزده ماه حضورش در بوکا بهکُلی تغییر کرد. شهرت درهای زیادی به رویش گشود و او هم با جرئت و جسارتی که داشت با کمال میل به استقبال تجارب تازه میرفت. او در جایگاه پُردرآمدترین و
- عطیه
امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «أَکرِهْ نَفْسَک عَلَی الْفَضَائِلِ فَإِنَّ الرَّذَائِلَ أَنْتَ مَطْبُوعٌ عَلَیهَا» یعنی اگر خود را وادار به خوبیها نکنی، طبیعتاً به بدیها کشیده میشوی. یعنی هرچند فطرت تو الهی است ولی طبیعت تو به سمت رذائل گرایش دارد.
- خانم
اینطور که سوارها میگفتند، شهر به خروش آمده، از شعف بازگشت شما. مشتاقم و محزون. باز هم؟ اشتیاق و حزن برای کسی که از ماندن میهراسد، همیشه با هم میآیند. اشتیاق را میفهمم؛ اینبار حزن را نمیفهمم. تاکنون مرتضای جوانی
- خانم
شروع کردند به شوخی با قهرمان. داد و فریاد میزدند و سعی میکردند سر به سرش بگذارند. قهرمان خندید و گفت: «نمیترسم، فقط دارم میگویم که من رفتنیام.»
- خدیجه
نگهبان که پسر جوان قدکوتاهی بود، گفت: «یک ماه پیش هم دو تا شکارچی را دستگیر کردند و آوردند اینجا. الآن زندان هستند و کلی جریمه هم باید بپردازند. مادرت که آمد به او بگو من میتوانم کمکش کنم. کافی
- خدیجه
دو تا دختر دیگر هم آنجا نشسته بودند، امبلال گفت: بفرمایین! این هاله و اون هم حیاه است. از تونس اومدن. باهم گپی بزنید تا من براتون چیزی آماده کنم، حتماً خیلی گرسنه هستین. دخترها بعد اجازهای که امبلال صادر
- حامد
- عطیه
جزیرهی پرنده یا معلق کاملاً مدور است، قطرش هفتهزار و صدوشصتوشش متر یا حدود چهارونیم مایل است و در نتیجه شامل دههزار هکتار میشود. دویست و هفتادوپنج متر ضخامت دارد. تَه آن یا سطح زیرینش که مقابل نگاه افرادی است
برای کتاب: هادی
سلام علیکم کتابی از شیدایی، از نظر اهل بیت علیهم السلام ، از اوج گرفتن، سقوط و پرواز، عشق و نفرت… قلم نویسنده مسحور کننده بود