سفر آمریکا
Earn 21 Reward Points250,000 تومان 212,500 تومان
وزن | 471 گرم |
---|---|
نویسنده | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | اول |
سال انتشار | 1391 |
تعداد صفحه | 424 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
6 عدد در انبار
سید جلال آل احمد؛ در 11 آذر ماه سال 1302 در محلۀ سید نصرالدین (پاچنار) شهر تهران متولد شد و از نویسندگان، مترجمان، منتقدان و روشنفکران برجستۀ معاصر بود و آثار مختلف و متنوعی را در زمینه های داستان، سفرنامه، مقاله و ترجمه خلق کرد که از مشهورترین آن ها می توان به «غرب زدگی»، «در خدمت و خیانت روشنفکران»، «مدیر مدرسه» و «خسی در میقات» اشاره کرد.
اوج شهرت او در دهۀ چهل شمسی اتفاق افتاد و در جریان نویسندگی و فضای روشنفکری تأثیر قابل توجهی گذاشت و فعالیت هایی هم در عرصۀ سیاست و تحزب داشت.
همچنین او جامعۀ ادبیات ایران را با نویسندگان بین الملل آشنا کرد و آثار افرادی همچون «آندره ژید» و «ژان پل سارتر» را به فارسی ترجمه و معرفی کرد.
او در طول زندگی نسبتاً کوتاه خود تحولات فکری، مذهبی و سیاسی فراوانی را تجربه کرد.
وی در سال 1328 با سیمین دانشور که از اولین نویسندگان زن برجستۀ روزگار خود بود ازدواج کرد ولی هیچ فرزندی از این ازدواج ندارد و از طرفی هم پسرعموی آیة الله سید محمود طالقانی از علمای بزرگ معاصر بود.
آل احمد از پیشتازان حمایت از جریان های نوگرایانۀ ادبی داخلی و معرفی نمونه های خارجی آن از طریق ترجمه بود و از مؤسسان تشکل ادبی صنفی «کانون نویسندگان ایران» به شمار می رفت.
جلال آل احمد ادامه دهندهٔ راهی بود که محمد علی جمال زاده و صادق هدایت در ساده نویسی و استفاده از زبان و لحن عموم مردم در محاورات آغاز کرده بودند. در واقع این نوع نوشتن و استفاده از زبان محاوره توسط جلال به اوج رسید و گسترش یافت و خود او نیز بر نویسندگانی چون نادر ابراهیمی و غلامحسین ساعدی تأثیر زیادی گذاشت.
جلال آل احمد در ۱۸ شهریورماه ۱۳۴۸ در ۴۵ سالگی در اَسالِم گیلان درگذشت. پس از مرگ ناگهانی جلال، پیکر وی به سرعت تشییع و به خاک سپرده شد که باعث شائبه هایی پیرامون علت و چگونگی فوتش شد.
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
متأسفانه دلایل وقفهٔ بیست و دو سالهٔ بعدی، از سال ۱۳۵۸ تا امروز، حدیث مفصلی دارد که بازگویی آن را به وقتی مناسب وا میگذاریم
آمریکا دیالوگ نیست. بگومگو هست. حرف زدن هست، اما حرف زدن، در جستوجوی رابطه با دیگری نیست. بلکه در جستو جوی بیان خویشتن است. و تحمیل خویشتن. و دلیلش؟ دیروز توی اتوبوس، با یک جوانکی همصندلی بودم، در راه Ipswich، که سروکلهٔ انگریزیداشت و قد کوتاه و فرانسه خوب حرف میزد و گفت: «من نمیدانم چرا ملتهای کوچک، زبانشان را عوض نمیکنند…والخ، که به انگریزی حرف بزنند؟» که البته حسابش را تا آن جا که زبانم قد میداد، رسیدم. که: «خودبسندگی ملتهای بزرگ…والخ. ولی برج بابل و غیره. و کوشش بشری برای ایجاد تفاهم. همچنان که من و تو الان در این اتوبوس. و غیره.»
مرد غربی که توی ماشینش دارد دِر دروازهٔ مریخ را میزند، گمان کرده به ملکوت راه پیدا کرده است. غافل از این که برای فرار از مشکلاتی که روی زمین برای خودش و دیگران ساخته، دارد در کرات دیگر پناهگاه میجوید.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.