من نرفتم. هیچ وقت. مادر ولی چند باری رفت. یک بار و فقط یک بار گفت: بیا! گفتم: نه.
کجا می رفتم وقتی قبری نبود و نشانی وجود نداشت.
مادر هم پِی نشان نمیرفت. پِیشائبه و شایعهای میرفت یا شهودی شیدایی.
سیاه دامون جنگلی متروک بود در حاشیهی جنوب شرقی شهر. مسیرش،
راهی فرعی بود که فقط از شهر بیرون میرفت و به آبادیای ختم نمیشد.
امتداد جاده میان جنگل باریک و مالرو میشد و میرفت تا دامنهی کوهستان محو شود.
چشمانداز کوهستان از شهر، همان انبوهی جنگل بود در بلندی و فراز.
از تاریکیاش کم نمیشد. ولی فقط راه نبود، حکایتهایش هم بود، کابوسها،
ارواح و نحوستی که از روایتهای شوماش مانده بود.
انگار خاک سیاه جنگل، مزارگاه همه گمشدهها و پناهگاه همه گورهای پنهان بود.
نحوست با تاریکیاش چه قرابتی داشت؟ نمی دانم.
سیاه دامون پر از سایه و تاریکی بود.
سیب گلاب
Earn 5 Reward Points
38,250 تومان
38,250 تومان
کتاب کار مربی کودک
Earn 5 Reward Points
140,000 تومان 119,000 تومان
-10%
جان غریب
Earn 5 Reward Points60,000 تومان 51,000 تومان
وزن | 194 گرم |
---|---|
نویسنده | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | اول |
سال انتشار | 1400 |
تعداد صفحه | 224 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9786226414562 |
1 عدد در انبار
با خرید این محصول 5 سکه معادل1,020 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!
توضیحات
نظرات (0)
بریده هایی از کتاب
توجه
با ارسال بریده کتاب 4 سکه در باشگاه مشتریان کتابستان دریافت خواهید کرد
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
هنوز بریده ای از این کتاب ارسال نشده است.
شناسه محصول:
24935
دسته: ادبیات ایران, رمان و داستان ایرانی
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.