اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

بی پدر

بی پدر

64,000 تومان

قیمت پشت جلد:64,000 تومان
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

دوم

سال انتشار

1400

تعداد صفحه

152

جلد کتاب

شومیز

زبان کتاب

فارسی

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

64,000 تومان

در انبار موجود نمی باشد

ناموجود

این کتاب در حال حاضر موجود نیست، اما می توانیم آن را با درخواست شما تامین کنیم و از طریق پیامک با خبرت کنیم!
از طریق دکمه زیر درخواست تامین فوری رو به همراه ثبت تلفن همراه انجام بده.


QR Code
قیمت پشت جلد:64,000 تومان

با خرید این محصول 6 سکه معادل 1,280 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 1,000,000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

دومین رمان مژده سالارکیا داستانی است از خانواده‌ای عجیب که حتی مردگان‌شان نیز دست از سر ماندگان برنمی‌دارند… سالارکیا، نویسنده و منتقد جوان روزگار ما که در دانشگاه ادبیات فارسی خوانده، پیش از این مثلث‌های موازی را منتشر کرد که نشان از علاقه‌ی او داشت به رابطه‌های ساده‌ی انسانی که ناگهان در هم گره می‌خورند.
▪️بی‌پدر قصه‌ی دختری است که کارِ گویندگی می‌کند و روزگار می‌گذراند. او در سالگرد فوت زنی به نام جَریره قصه‌ی خود را آغاز می‌کند. زنی که آغاز راهی است برای کشف سرنوشت‌های معمایی روابط خانواده‌ی او. قصه‌ی پدر، مادر، بمباران‌های دهه‌ی شصت تهران و آدم‌هایی که تلاش می‌کنند از قاب عکس‌های خود بیرون بیایند و خود را از نو ثابت کنند. این دختر با بازگشت به ملک پدری راهی سفری می‌شود در زمان که به‌تدریج او را از انواع اتفاق‌هایی که بر سرش آمده آگاه می‌کند. و این میان «پدر» نقشی متفاوت و شگفت‌آور دارد.
▪️سالارکیا رمانی نوشته که از نفس نمی‌افتد و مدام با قصه‌های خود خواننده را دچار موقعیت‌های تازه‌ای می‌کند، موقعیت‌هایی که در آن‌ها گناه، تمرد و گریز و البته نفرین‌ها کار خودشان را کرده‌اند. حالا او مانده و این مردگان که باید ردشان را بزند و بفهمد چرا چنین احضار شده‌اند…

وزن 160 گرم
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

دوم

سال انتشار

1400

تعداد صفحه

152

جلد کتاب

شومیز

زبان کتاب

فارسی

0 نقد و بررسی
طراحی جلد و صفحات کتاب
0
جذابیت محتوا و موضوع کتاب
0
محتوای مفید و آموزنده
0

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بی پدر”

بریده هایی از کتاب بی پدر

اگر کتاب "بی پدر " را مطالعه کرده اید، بریده هایی از متن آن را با دیگران به اشتراک بگذارید!

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

یک چیزی توی دلم می‌گوید کاش رهام نمی‌مُرد. نمی‌خواهم بمیرد. برای من اهدای قلبش هم زنده‌اش نمی‌کند. برای من دلِ جدا از گِل اهمیتی ندارد. امروز همهٔ وجود رهام همین تکه‌پاره‌های مهم است و این تکه‌پاره‌ها بدون تن رهام به هیچ کارِ من نمی‌آید. او پشت شیشه خوابیده بود و من داشتم به او نگاه می‌کردم که هیچ کار مفیدی توی زندگی‌اش نکرده بود. من چی؟ من کاری کرده بودم؟

نگران من که نیست، نگران رضایت ندادنم است. صبحی که از این‌جا رفتم، سری هم به بیمارستان زدم. بهار آن‌جا نبود. دکترش هم نبود. رهام داشت به مُردنش ادامه می‌داد. تنها اتفاق بادوام در زندگی رهام همین مُردن است. هر وقت چیزی به دست می‌آورد، قرار بود از دست بدهد. اگر من رضایت بدهم، همین مُردن را هم از دست می‌دهد. قلبش می‌رود توی قفسهٔ سینهٔ یک نفر دیگر و زنده می‌ماند. همان‌طور که توی مرصادالعباد آمده بود که «گِل دل از ملاط بهشت بیاوردند و به آب حیات ابدی سرشتند و به آفتاب سیصد و شصت نظر بپروردند.» آن وقت حیات ابدی می‌آید سراغش و او زنده می‌ماند تا چند سال دیگر… تا وقتی که صاحب جدید قلب هم بمیرد.