شیخ بهایی همانطور که روی اسب نشسته بود، سرش را نزدیک گوش میرداماد برد و گفت: «فکر میکنم این باغی که اعلیحضرت ما را به آنجا دعوت کردند، باغ بزرگ و زیبایی باشد.»
میرداماد پاسخ داد: «بله، باغ را من دیدم. پیش از این با اعلیحضرت در آنجا بودیم. باغی سرسبز و فرحافزاست. میوههای بسیاری دارد و چشم هر بینندهای را خیره میکند.»
شیخ بهایی لبخندی زد.
درس خواندن در این باغ و دور از سروصدای پایتخت صفای دیگری دارد.
همینطور است. صفای باغ لذّت درس خواندن را چند برابر میکند.
خدیجه
15
دی