خدیجه

در زمستان ۱۶۹۲، هنگامی‌که شیطانْ روح کودکان را تسخیر کرده بود و آنان روی زمین به این‌سووآن‌سو غلت می‌زدند و فریاد می‌کشیدند، تنها تیتوبا توانست آرامشان کند. او آن‌ها را نوازش کرد و در گوششان داستان‌هایی زمزمه کرد تا در دامانش به خواب فرورفتند. همین امر او را محکوم کرد به اینکه پادشاهیِ برگزیده و بافضیلت خدایان را به دوزخ آلوده کرده است. ازاین‌رو مُغِ قصه‌گو در میدانی عمومی به چوبهٔ دار آویخته شد و اعتراف کرد.