عاشق شدن در زمستان فکر چندان خوبی نیست. در این فصل علایم بیشتر و دردناکترند. روشنایی بینقص سرما لذت اندوهگین انتظار را تشدید میکند. لرزش از سرما تبوتاب و هیجان را چند برابر میکند. کسی که اول فصل سرما عاشق میشود باید خطر سه ماه لرزیدن مداوم را به جان بخرد. فصلهای دیگر هر کدام عشوهگریها و طنازیهای ویژهٔ خود را دارند؛ شکوفهها، خوشهها و شاخوبرگهایی که حالات روانی انسان را در خود فرو میبرند و پنهان میکنند. اما در برهنگی زمستان هیچ پناهگاه و مأمنی پیدا نمیشود. سراب و وهم سرما چیزی است فریبندهتر و موذیتر از سراب بیابان؛ واحهای در مدار قطبی است، افشای ننگین زیباییای است که به واسطهٔ دمای زیر صفر اتفاق
خانم
20
آذر