batool.c

خودم را جمع و جور می کنم و رو به سمیرا می گویم: 《ببین من که تو همین جمعیتم! والا وضع مالیم هم خیلی خوب نیست! تا دلت هم بخواد اعتراض دارم اما واقعا دلم نمی آد بانک آتیش بزنم یا به در و دیوار شهر و اموال عمومی آسیب بزنم! بابا اینجا کشور خودمونه! وقتی اینکارا رو می کنیم به یه عده فرصت این رو می دیم که سوء استفاده کنن!》