نمیدانم این نگرانی مادرم نگرانی عادی زنی است که هرگز پایش را از روستای خودش بیرون نگذاشته یا ترسهایش هم به این نگرانی راه باز کرده و باعث شده او هم مثل بقیه پشت همهٔ چیزهایی که با آنها انس دارد و مال خودش است، پناه بگیرد؟ ما با حیفا بیستوچهار کیلومتر فاصله داریم؛ نه بیشتر، نه کمتر. یک راه کوهستانی خطرناک. بیشتر مثل سفر سندباد به جزایر واقواق است، شاید هم مخفیگاه غولی که در کمین شاطرحسن بود. همهاش هم فقط بهخاطر اینکه احتمال دارد داماد آیندهاش در حیفا زندگی کند.
خدیجه
13
دی