مریم

علاء پیشانی علی را بوسید و گفت: « گفتم فکر نکنی انقلاب بچه بازی است و این کتک ها که خوردی شوخی است؛ شور و شوقی کوتاه مدت است که مثل بنزین زود زبانه می‌کشد و زود هم خاموش می‌شود. اگر در بلندمدت عهدی بستی و در راه خدا استقامت کردی و عقب ننشستی و پشیمان نشدی، از آزمایش الهی سربلند بیرون آمده ای. یادت هست چه شعاری می‌دادیم: ما مدافع از جان گذشته اسلام و آرمان های والای امام هستیم. زندگی تو با احمد دیگر شعار نیست عین واقعیت است. حاضری برای آرمانت، امامت… از جان عزیزترین کست بگذری.»