وجه مشترک کارهای گودینی توجه به قشر ضعیف جامعه، روستاییان و کارگران، است.
او در کتاب «راز عمارت متروک» که با داستانی جنایی گره خورده نیز بر این رویه ثابت مانده است. او اینبار در خلال یک داستان متفاوت و جذاب، آینهای قرار داده است پیش چشم مخاطب از زمان ارباب و رعیتی در روستاهای کشور و تأثیری که این نظام بر زندگی روستاییان ایرانی پیش از انقلاب گذاشت.
علی –
داستان جذابی داره.
کیانوش نگاهش را گرداند توی سفره. پارچ پلاستیکی قرمزرنگ آبدوغ را گرفت کف دست. تا جلوی دهانش برد. اما بعد نگاه کرد به مادرش و پارچ را گذاشت روی سفره. یک کاسهٔ رویی اضافه را از کناردست مادر برداشت. از پارچ، آبدوغ ریخت و یکنفس سر کشید. با آستین، به دهانش کشید: «آبجیخانوم! درسته بابای من سمساره و بابای پرویز، خان و زمیندار و فئوداله و از اینجور فرمایشات؛ با این حال، من و پرویز یه جورایی با هم نداریم!»