می دانستم مادرم ، مام، شب ها توی کارخانه مهمات جنگی کار می کند.می دانستم هرشب موج های وحشتناک و شدید بمب ها روی سر لندن روان است . می دانستم آلمانی ها کارخانه ها را هدف می گیرند ، مخصولا کارخانه های تسلیحات را.من خودم توی بمباران گیر افتاده بودم.دیوارهای آجری بالای سرم منفجر می شدند. بعدش شیشه خرد شده مثل برف خیابان ها را می پوشاند.
برای همین می دانستم ممکن است مام بمیرد . ولی باور نمی کردم.با وجود همه بمب ها. فکر می کردم مام تا ابد زنده می ماند .فکر می کردم من و جیمی هیچ وقت آزاد نمی شویم.
تمرینات عملی برای درمان اضطراب و فوبیا
Earn 15 Reward Points
180,000 تومان 153,000 تومان
چشمک
Earn 15 Reward Points
50,150 تومان
50,150 تومان
-15%
جنگی که بالاخره نجاتم داد
Earn 15 Reward Points172,000 تومان 146,200 تومان
وزن | 248 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | هفدهم |
سال انتشار | 1401 |
تعداد صفحه | 314 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9786004622141 |
1 عدد در انبار
با خرید این محصول 15 سکه معادل2,924 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!
توضیحات
نظرات (0)
بریده هایی از کتاب
توجه
با ارسال بریده کتاب 4 سکه در باشگاه مشتریان کتابستان دریافت خواهید کرد
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
هنوز بریده ای از این کتاب ارسال نشده است.
شناسه محصول:
79273
دسته: داستان نوجوان, کودک و نوجوان
برچسب: ادبیات نوجوان, جنگ, داستان تخیلی نوجوان, داستان نوجوان, فانتزی, کودک و نوجوان, کیمبرلی بروبیکر, ماجراجویی, مرضیه ورشوساز, معلولیت, نشر پرتقال
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.