هوای غروب هوس پیادهروی به سرم انداخت. بیهدف راه افتادم. پاییز شده بود. باران نم نم میبارید و چراغها کم کم روشن میشدند. روسریام خیس شده بود. یک نفر کنار گوشم گفت: «سلام». برگشتم و زل زدم توی چشمهایش. نمیشناختمش. زد زیر خنده گوشواره بهش میآمد. گفتم: «چقدر عوض شدی» پناه بردیم به کافهای پر از دود سیگار، پناه گرفتنمان از باران بود یا از سیل کلمههایی که مشتاق گفتنشان بودیم؟ نمیدانم. نشستیم و حرف زدیم و او گفت و گفت محو تماشا بودم. عاشق حرفهایش شدم. عاشق چیزهایی که تعریف میکرد. گفتم: «میشه اینایی رو که گفتی بنویسم؟» برای چی؟ شاید یکی مثل من هنوزم از اینجور چیزا خوشش بیاد. لبخند زد آرام و متین. حالشو اگر داری بنویس. چند ماه طول کشید تا اسم او را گذاشتم افسانه. حرفهایش را نوشتم و اسم حرفهایش را گذاشتم ارکیدههای من. سه پاییز دیگر هم گذشت تا ناشری قبول کرد این حرفها را چاپ کند.نمیدانم الان که تو این کلمهها را میخوانی چه فصلی از سال است. اما میدانم تو هم ارکیدههای عزیزی داری که باید مراقبشان باشی. هر ساعتی از هر فصلی که باشد، حواسمان باشد به ارکیدهایمان.
ماهی دختر (داستان کودک)
Earn 6 Reward Points
27,000 تومان 22,950 تومان
از سوراخ در
Earn 6 Reward Points
62,000 تومان 52,700 تومان
-15%
ارکیده های من
Earn 6 Reward Points65,000 تومان 55,250 تومان
وزن | 116 گرم |
---|---|
نویسنده | |
ناشر | |
تعداد صفحه | 156 |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | دوم |
سال انتشار | 1395 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9786002964694 |
1 عدد در انبار
با خرید این محصول 6 سکه معادل1,105 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!
توضیحات
نظرات (0)
بریده هایی از کتاب
توجه
با ارسال بریده کتاب 4 سکه در باشگاه مشتریان کتابستان دریافت خواهید کرد
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
هنوز بریده ای از این کتاب ارسال نشده است.
شناسه محصول:
1742
دسته: ادبیات, ادبیات ایران, رمان و داستان ایرانی
برچسب: ادبیات ایران, داستان عاشقانه
همچنین ممکن است دوست داشته باشید…
محصولات مرتبط
صفورا اره و غلام بهونهگیر (از مجموعهی عشقهای فراموششده)
امتیاز 4.50 از 5
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.