مریم

از وقتی یادم هست همیشه وقتی خانه نیستم دلم برای خانه تنگ می‌شود و از تصور اینکه بتوانم در خانه آزادانه بمانم و هرچقدر دلم می‌خواهد کتاب بخوانم و فیلم ببینم و داستان بنویسم ذوق‌زده می‌شوم و از طرف دیگر آدمِ کاملاً در بند خانه‌ای هم نیستم؛ یعنی زیاد که خانه بمانم کم‌حوصله می‌شوم و زیاد که نباشم کلافگی به سراغم می‌آید. برای همین است که همیشه یکی در میانِ موقعیت‌های شغلی‌ام را نابود می‌کنم!