خدیجه

کتانی که لباس ما با آن درست می‌شد، عمدتاً ترکیبی از مواد پس‌مانده و نامرغوب بود و به‌همین دلیل، زبرترین بخش پیراهن بود. من معمولاً نمی‌توانم درد شدید را تحمل کنم؛ اما در مورد کشیدن دندان و پوشیدن این لباس، چاره‌ای نبود. وقتی این پیراهن کتان را به تن می‌کردم، احساس می‌کردم تعداد زیادی پوست زبر و خاردار بلوط یا صدها ذرهٔ کوچک به بدنم چسبیده است؛ حتی هنوز هم یادم هست که هنگام پوشیدن این لباس چه رنجی را تحمل می‌کردم. نرم و حساس بودن پوست بدنم باعث می‌شد بیشتر درد بکشم. در هر صورت، باید آن را می‌پوشیدم و نمی‌توانستم لباس دیگری را انتخاب کنم.