وای! عذر میخواهم سرکار خانم! بههرحال، از حرفهایم چیزی دستگیرش نشد. خودمانایم، با اینکه دیروقت است و از چند روز پیش یکبند باران میبارد، شلوغی اینجا آدم را به تعجب میاندازد! خوشبختانه، جین تسکینمان میدهد، انگار بارقهای باشد در ظلمت. آیا آن روشنایی طلایی متمایل به مسی را که در وجودتان برمیافروزد حس میکنید؟ خوش دارم شامگاه، ملتهب از حرارت جین، در شهر پرسه بزنم.
خدیجه
18
آذر