خدیجه

دخترک گفت «چهارده. و نُه سال هم سابقه‌‌ی کار دارم.»
بوی گند لحظه‌به‌لحظه غیرقابل‌‌تحمل‌‌تر می‌‌شد. پیت ترسید مبادا این آخرین کت‌وشلواری باشد که پوشیده است.
پرسید «مصرف موادمخدر را شروع کرده‌‌ای؟»
دخترک گفت «نه.»
«بارداری؟»
«نه.»