خدیجه

«آن دختر، کایو، به نظرم دو سه روز قبل از رفتنش بود، وقتی رفته بودم قدم بزنم یک تاول روی پایم زده بود و به او گفتم احتمالاً قارچ است. او گفت “پازدگی” است. از این حرفش خوشم آمد. لحنی آرامش‌بخش و قدیمی داشت. خیلی خوشم آمد، اما حالا که درست فکر می‌کنم، انگار گفته بود “کفش‌زدگی”. به نظرم در شیوهٔ گفتنش یک چیز غلط بود. بگو “پازدگی”.»
«پازدگی.»
حالا بگو «کفش‌زدگی.»
«کفش‌زدگی.»
«درست فکر کرده بودم. کلمه را درست ادا نکرده بود.»