حامد

اتفاق غم‌انگیزی بود. از زمان آمدن فرانک چرچیل به بعد آن دو هر روز را با هم گذرانده بودند. بودن او در رندالز به همه نشاط خاصی داده بود، روح و نشاط غیرقابل وصف. فکر این‌که او آمده، انتظار این‌که هر روز او را می‌بیند، دلگرمی به توجه و زیر نظر داشتن‌های او،‌ سرزندگی و شور و حالش. دو هفتۀ خوش سپری شده بود، و حالا از سر گرفتن روال عادی هارتفیلد برای اِما خیلی سخت و غم‌انگیز بود.