پائولسون بلافاصله بلومکویست را به علت حمل سلاح غیرقانونی دستگیر کرد و به دو نفر از افسرانش دستور داد با ماشین به جادهی نوسبرو بروند و ببینند ماجرایی که او میگوید درست است و یک مرد را به تابلوی محل عبور گوزن اِلک بستهاند یا نه. قرار شد بروند و شخص موردنظر را دست بسته به مزرعهی گوسبرگ بیاورند.
بلومکویست با تصمیمِ پائولسون مخالفت کرد و گفت نیدرمان یک قاتل دیوانه است و نمیشود به آسانی به او دستبند زد. از بازرس تقاضا کرد برای رضای خدا آن کار را نکند، اما او گوش نمیداد.
بلومکویست که در اثر خستگی آن روز بیپروا شده بود دوباره سر پائولسون فریاد زد که او آدمی ابله و بیلیاقت است و گفت تا وقتی آن افسرها درخواست نیروی پشتیبانی نکردهاند نباید دستهای نیدرمان را باز کنند. همین از کوره در رفتن باعث شد به او دستبند بزنند و او را در صندلی عقب ماشین پائولسون بیندازند.
بلومکویست همینطور ناسزا میگفت و مأمورها را تماشا میکرد که سوار ماشین گشت
محسن
16
مهر