داشتم فکر میکردم چهقدر حق با مادرم بود… اولها که خانم نوجنت ما را میدید نیشاش باز میشد و میگفت سرکار خانم برادی و آقای فرنسیس جوان حالشون چهطوره؟ نمیشد باور کرد که تماممدت منظورش این بوده: سلام خانم خوک، حالت چهطوره، نگاه کن فیلیپ کیا دارن میآن، خانوادهٔ خوکها!
خدیجه
18
آذر