خانم فلاندرز آهسته گفت «شب‌به‌خیر ربکا.» با این‌که هر دو هم‌دستانِ توطئهٔ ابدی سکوت و شیشه‌های تمیز بودند، ربکا او را «خانم» خطاب کرد. خانم فلاندرز چراغ الکلی اتاقِ جلویی را روشن گذاشت. عینک و وسایل خیاطیش و یک نامه

در خانۀ زهرا همه معراج‌نشین‌اند آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی

به‌سوی پروردگار برگشتند تا بلکه کاری کنند. یا حداقل از خدا بخوان که اجازه بده تا در رکاب امام با دشمناش بجنگند. بعدها امام‌های معصومِ شیعه برای شیعیانشون تعریف می‌کردند که این فرشته‌ها طولی نکشید که به ملکوتِ آسمان‌ها رفتند

«کودکی‌هایتان بزرگی بود» در همان کودکی امام شدی

به او می‌گفتم دختر تو هیچ مرض خاصی ندارد که بمیرد و بیماری او ضعف بنیه است و این بیماری معالجه می‌شود. فرعون می‌گفت اگر او بیماری خاصی ندارد، چرا سرفه می‌کند؟ و من جواب می‌دادم آن هم ناشی از

فاشیسم در جایگاه ایدئولوژی همچنان مبهم باقی ماند، اما حالا موسولینی خیلی خوب می‌دانست که فاشیسم باید چه شکل‌وشمایلی داشته باشد؛ او رهبر خواهد بود، کسی که سرنوشت او را برای رسالتِ احیای شکوه ملتش فرستاده‌است. از سال ۱۹۲۰، شروع

بنیان‌گذاران مذهب‌های چهارگانۀ اهل‌سنت که احمد حنبل، شافعی، مالک و ابوحنیفه‌اند، تقریباً پس از یک قرن که از هجرت پیامبر گذشته بود، به دنیا آمده‌اند. معلوم می‌شود که حداقل در قرن اول هجری، مذهب‌های چهارگانه نبوده‌اند. مسلمانانی که در صدر

مهرت به خلق بیشتر از جور بر من است_ سهم برابر همگان، نا برابری ست

بار دیگر نقاب خود را بست اشک او در غرور پنهان شد

کاری که می‌کنی، شغلی که راه می‌اندازی هم بخشی از تربیت توست. پس حتماً خدا برایت برنامه دارد. خدا برایت جایگاهی در نظر گرفته. تو که راه بیفتی و پا در مسیر بگذاری، به‌مرور با نشانه‌هایش راه درست را نشانت

صدای کودکش آمد، تمام عرش جان دادند ملائک یک به یک گهوارۀ او را تکان دادند

بسیاری از آن‌چه درباره‌ی نوشتن می‌دانم از دِرِک هارتفیلد آموختم؛ تقریباً همه‌چیز را. متأسفانه هارتفیلد، به عنوان نویسنده، به معنای دقیق کلمه اخته بود. کافی است اندکی از نوشته‌هایش را بخوانی تا این را متوجه شوی. نثرش بریده‌بریده، داستان‌هایش سرسری