احمد مدقق؛ متولد ۲۹ مهر ماه سال ۱۳۶۴ و از نویسندگان جوان و موفق افغانِ ساکن ایران است.
او با این که در فضای ادبی ایران بزرگ شده و پرورش یافته است ولی اصالت اقلیمی خود را چه در زبان و لحن متن و چه در فضا و موقعیت های داستانی حفظ کرده است.
مدقق در رمان «آوازهای روسی» به سراغ یک روایت چند لایه رفته است که مهم ترین محورهای آن؛ عشق و اجتماع و سیاست و خیانت هستند.
«یعقوب»؛ که شخصیت اصلی و اول رمان «آوازهای روسی» است، پسر جبار، خانِ منطقۀ «ورث» در افغانستان است که برای تحصیل به کابل می رود و آن جا با گروه های مبارز چپ آشنا می شود و در به قدرت رسیدن آن ها سهم و نقش مؤثری پیدا می کند.
از مهم ترین خصوصیات این رمان برای خواننده این است که بر خلاف دیگر آثار شناخته شدۀ ادبیات افغانستان مانند «بادبادک باز» نوشتۀ خالد حسینی، مخاطب در این داستان با متنی مواجه می شود که از صافی فن ترجمه عبور نکرده و افغانستانی خالصی است که کمتر جایی از آن برای مخاطب ایرانی غیر قابل فهم است و نکتۀ جذاب دیگری در همین راستا، آشنا شدن مخاطب ایرانی با بسیاری از خصائص زبانی و ترکیبات نمکین زبان محلی افغانستان است.
«… بیا قصه کنیم. ما نان چاشتمان را در طعامخانه خوردهایم. رفتهایم سیگرت بعد از نان چاشتمان را بکشیم. من به شوخی بگویم سیگرت آمریکایی را با گوگرد روسی روشن کنیم. تو هم خنده کنی و … حالا که دیگر نه سیگرتی مانده، نه گوگردی. بیا برگردیم به حیاط خانهتان. انیسگل و ماهگل کجا هستند؟ مرا یادشان میآید؟ هنوز هم انتظار مجلههای رنگی را که خریدهام میکشند؟ من برایت از پل باغ عمومی مجلههای چاپ ایران خریدهام و ترجمهای تازه از رُمانی روسی. برای شما که کورس زبان روسی گذاشتهاید باید وسوسهانگیز باشد. میگویی این هفته با خودت بیاور به جلسه...»
مدقق در «آوازهای روسی»، علاوه بر ریزبینی هایی که در آفرینش شخصیت های مختلف داستان که از تیپ های مختلف فکری و اجتماعی هستند، داشته و هر یک را کاملاً مجسم وارد قصه می کند و پیش می برد، سعی در خلقِ شخصیت اولی نسبتاً پیچیده داشته که بتواند بار تغییرات و کشمکش های قصه را به دوش بکشد و ماهرانه از پس این شخصیت پردازی برآمده است.
آوازهای روسی
نویسنده با این که با تسلط کامل بر فُرم و تکنیک های داستانی، روایت را پیش می برد ولی اجازۀ تصنعی شدن را به متن نمی دهد و مخاطب را با صمیمیت و عواطف انسانی رو به رو می کند که تکنیک ها و ترفندهای زبانی کاملاً نامرئی آن را پشتیبانی می کند.
ایجاد گره به موقع در حوادث و گره گشایی به موقع از آن از نقاط اوج ساختار داستانی «آوازهای روسی» است که هیجان خواننده را برمی انگیزد و تا قبل از به کار افتادن قوۀ حدس او، غافل گیری لذت بخشی را برایش رقم می زند.
مدقق در خلال اتفاقات مختلفی که خلق می کند، نشان می دهد که چطور همه چیز از عشق گرفته تا فردیت و علائق شخصی به مسلخ سیاست می رود. نویسنده می خواهد بگوید که یک انسان می تواند چقدر تردیدگونه به زندگی نگاه کند و زیستی مردد داشته باشد و یا این که شخصیتی در عین عاطفی بودن در جای دیگر چقدر می تواند بی رحم و خشن باشد و برای هر چه بیشتر و بهتر نشان دادن این نوسانات عاطفی و انسانی، نویسنده هوشمندانه به سراغ تکنیک «واگویۀ درونی» می رود و گیر و دارهای ذهنی «یعقوب» و هر آن چه در ذهن او می گذرد را کف دست مخاطب می گذارد.
نقش تعلق خاطرهای عاطفی و عشق در «آوازهای روسی» به شکل زیرپوستی ولی پُر رنگ است که به خوبی نشان می دهد که دلبستگی و ناکامی عاشقانه چطور مثل یک زخم بی بهبود روی روان یک انسان رژه می رود و حتی در پُرتنش ترین لحظات سیاسی و نظامی نیز او را رها نمی کند و از طرفی خیانت چطور ذائقۀ آدمی را تلخ و زندگی را بر سر او آوار می کند.
احمد مدقق به گواه اثر شاخص خود یعنی «آوازهای روسی» که قوت آن برای هیچ مخاطبی پوشیده نیست، می تواند نوید صدای تازه و متفاوتی در ادبیات داستانی فارسی باشد که قابلیت معرفی به صحنه های جهانی دارد و گواه این ادعا هم، ترجمۀ «آوازهای روسی» تاکنون به زبان های عربی، تُرکی و صربی است.
معرفی ریزبینانه و دقیقی بود
سلام و احترام
این کتاب از جمله آثار موفق نویسندگان افغان هست که در ایران هم به چاپ رسیده.
روایتی بسیار خوب داره که نویسنده رو در طول داستان مجذوب و درگیر خواهد کرد.
ممنون از معرفی خوب کتابستان
معرفی خیلی خوب بود مخصوصا در قسمتی از کتاب را که نوشته آید بسیار خوشم آمد و علاقه مند به خواندن این کتاب شدم ، زبان افغانستانی بسیار شیرین هست و یکی از ویژگی های این کتاب به نظر همین باشه که با گفتار افغانستانی نوشته شده.
شهرستان ادب کتابای خوبی داره
از این داستان ها نیاز جامعه هستش