برای آخرین دیدار به بیمارستان رفتیم. “منصور” روی تخت آرام خوابیده بود. در چهره اش چیزی دیده نمی شد، جز آرامشی که حسرت مان را بیشتر می کرد. اوسطی دیرتر از ما وارد گروه دستمال سرخ ها شد و زودتر از ما برات شهادت را گرفت. “اصغر وصالی”، دستمال سرخ را از پیشانی منصور باز کرد و به گردنش بست. شاهرگ منصور تند تند می زد یا چشم های من این طور می دید که دستمال دور گردنش بی قراری می کند و سرخ و سرخ تر می شود.
![ماتی خان](https://ketabestan.net/wp-content/uploads/2022/06/257818782.jpg)
ماتی خان
Earn 4 Reward Points
85,000 تومان
85,000 تومان
![کتاب یکشنبه آخر](https://ketabestan.net/wp-content/uploads/2021/08/17-5.jpeg)
یکشنبه آخر
Earn 4 Reward Points
45,000 تومان
45,000 تومان
- شما نمی توانید "خاک های نرم کوشک" را به سبد خرید خود اضافه کنید، این محصول در انبار موجود نیست.
![او یک دستمال سرخ بود](https://ketabestan.net/wp-content/uploads/2022/06/5754343-150x238.jpg)
![او یک دستمال سرخ بود](https://ketabestan.net/wp-content/uploads/2022/06/457754554-150x238.jpg)
او یک دستمال سرخ بود
Earn 4 Reward Points
40,000 تومان
(خاطرات عبدالله نوری پور)
وزن | 200 گرم |
---|---|
نویسنده | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ |
اول |
سال انتشار |
1399 |
تعداد صفحه |
228 |
جلد کتاب |
شومیز |
زبان کتاب |
فارسی |
شابک | 9786000328658 |
ناموجود
توضیحات
نظرات (0)
بریده هایی از کتاب
توجه
با ارسال بریده کتاب 4 سکه در باشگاه مشتریان کتابستان دریافت خواهید کرد
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
هنوز بریده ای از این کتاب ارسال نشده است.
شناسه محصول:
22319
دسته: ادبیات پایداری, دفاع مقدس
برچسب: پاوه, جنگ ایران و عراق, جنگ تحمیلی, کردستان
همچنین ممکن است دوست داشته باشید…
محمد مسیح کردستان
امتیاز 5.00 از 5
محصولات مرتبط
حماسه کاوه
امتیاز 4.33 از 5
بزم باران
ازمشهدتا کاخ صدام
امتیاز 5.00 از 5
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.