کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم
کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم قیمت اصلی: 88,000 تومان بود.قیمت فعلی: 74,800 تومان.
بازگشت به محصولات
سائو1
سائو1 قیمت اصلی: 26,000 تومان بود.قیمت فعلی: 22,100 تومان.
اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

چشمهایش

چشمهایش

(دیدگاه کاربر 2)
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

چهل و نهم

سال انتشار

1399

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
250,750 تومان 236,000 تومان 221,250 تومان 206,500 تومان

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 295,000 تومان بود.قیمت فعلی: 250,750 تومان.

در انبار موجود نمی باشد

ناموجود

این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.


ابتدا وارد حساب کاربری خود در کتابستان شوید.

با خرید این محصول 25 سکه معادل 5,015 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

«بزرگ علوی» نویسنده فقید و نام آشنایی ایرانی است که بی شک همیشه نامش در خاطره ادبی ادب دوستان باقی خواهد ماند. او نویسنده رمان « چشم هایش» است که توانسته با قلمی محکم و سبکی منحصر به  فرد راوی عشق و سیاست باشد. این رمان برای اولین بار در سال 1331 منتشر گردید و پس از آن به عنوان یک اثر ماندگار در تاریخ ادبی ایران بارها تجدید چاپ و منتشر گردید.

در این کتاب از راوی داستان که یک ناظم مدرسه است گرفته تا خوانندگان کتاب و همه مردم شهر که از وجود تابلویی به نام « چشمهایش» باخبر شده اند و در پی یافتن راز آن هستند. فرنگیس  دختر عاشق پیشه ای است که گمان می رود شاید بتواند راز  نهفته در این تابلو را برملا کند. ناظم مدرسه که انباردارگالری استاد ماکان نقاش این تابلو است پس از مرگ استاد بسیار تلاش کرد تا الگوی زنده تابلو را پیدا کند، به همین خاطر با هر زنی که گمان می کرد ارتباطی با استاد داشته گفتگو کرد اما خبری از راز چشم های نشسته در قاب تابلو نبود. تا این که فرنگیس دختری از طبقه اشراف، قصه عاشقی و حس خود را نسبت به استاد ماکان برای او بازگو می کند، این که مجبور شده است برای به دست آوردن دل استاد نقاش خود را در گروه های مبارز سیاسی زیر مجموعه استاد ماکان جا داده و همگام با دیگران با حکومت مبارزه کند ولی هیچ وقت نتوانسته آنچه را می خواهد به استاد بفهماند؛ حتی وقتی استاد دستگیر می شود مجبور می شود فداکارانه برای آزادی معشوق خود تن به ازدواجی اجباری با رئیس شهربانی که از خواستگاران قدیمی او است بدهد.

بیان دقیق  احساسات و عواطف زنانه در کتاب از نظر منتقدین نشان دهنده توانایی حسی، فکری و قلمی بزرگ علوی  را نشان می دهد که در نوع خود بی نظیر است.

از متن کتاب :
« من به تابلو نگریستم و زن ناشناس به من نگاه می کرد. شاید می خواست بفهمد که من حالا پس از اینکه نیمی از زندگی او را با استاد می دانم، دربارۀ این تصویر چه قضاوتی خواهم کرد. چند دقیقه  سکوت برقرار بود. آخر من شروع کردم و پرسیدم: “آمدید به تهران و استاد را پیدا کردید؟”

جوابی نداد. از جعبه خاتمی که روی میز بود، سیگاری در آورد، آن را سر چوب سیگاری  بلندی که در همان جعبه بود زد، کبریت کشید و دود را از لب های لطیفش به هوا فرستاد و گفت:…»

 

وزن 265 گرم
ابعاد 14 × 21 × 1 سانتیمتر
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

چهل و نهم

سال انتشار

1399

تعداد صفحه

269

جلد کتاب

شومیز

زبان کتاب

فارسی

شابک 9789646736597
4
2 نقد و بررسی
طراحی جلد و صفحات کتاب
0
جذابیت محتوا و موضوع کتاب
0
محتوای مفید و آموزنده
0

2 دیدگاه برای چشمهایش

پاکسازی فیلتر
  1. خانم (این محصول را خرید کرده است.)

    یکی از زیباترین آثار بزرگ علوی

  2. Zahra_na127

    به خاطر معروفیت این کتاب ترغیب به خواندنش شدم، کتاب روان و خوبی بود و داستان این کشش را داشت که تو را تا آخر همراه خود بکشاند اما در کل آنقدری هم که از آن تعریف شده عالی نیست و به نظرم متوسط است.

دیدگاه خود را بنویسید
قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
250,750 تومان 236,000 تومان 221,250 تومان 206,500 تومان
شناسه محصول: 44426 دسته: , برچسب: , , , ,

بریده هایی از این کتاب

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

در سرتاسر کشور زندان می‌ساختند و باز هم کفاف زندانیان را نمی‌داد. از شرق و غرب، از شمال و جنوب پیرمرد و پسر بچه ده‌ساله، آخوند و رعیت، بقال و حمامی و آب‌حوض‌کش را به جرم اینکه خواب‌نما شده بودند و در خواب سقوط رژیم دیکتاتوری را آرزو کرده بودند، به زندان‌ها انداختند

«چشم‌های تو مرا به این روز انداخت. این نگاه تو کار مرا به اینجا کشانده. تاب و تحمل نگاه‌های تو را نداشتم. نمی‌دیدی که چشم به زمین می‌دوختم؟» به او می‌گفتم: «در چشم‌های من دقیق‌تر نگاه کن! جز تو هیچ چیزی در آن نیست.»

شهر تهران خفقان گرفته بود، هیچ‌کس نفسش درنمی‌آمد؛ همه از هم می‌ترسیدند، خانواده‌ها از کسانشان می‌ترسیدند، بچه‌ها از معلمین‌شان، معلمین از فراش‌ها، و فراش‌ها از سلمانی و دلاک؛ همه از خودشان می‌ترسیدند، از سایه‌شان باک داشتند. همه جا، در خانه، در اداره، در مسجد، پشت ترازو، در مدرسه و در دانشگاه و در حمام مأمورین آگاهی را در پی خودشان می‌دانستند. در سینما، موقع نواختن سرود شاهنشاهی همه به دوروبر خودشان می‌نگریستند، مبادا دیوانه یا از جان گذشته‌ای برنخیزد و موجب گرفتاری و دردسر همه را فراهم کند. سکوت مرگ‌آسایی در سرتاسر کشور حکمفرما بود. همه خود را راضی قلمداد می‌کردند. روزنامه‌ها جز مدح دیکتاتور چیزی برای نوشتن نداشتند.

عشق پنهانی، عشقی که انسان جرأت نمی‌کند هرگز با هیچکس درباره آن گفتگو کند، به زبان بیاورد، به هر دلیلی که بخواهید ـ از لحاظ قیود اجتماعی، از نظر طبقاتی، به سبب اینکه معشوق ادراک نمی‌کند و به هر علت دیگری آن عشق است که درون آدم را می‌خورد و می‌سوزاند و آخرش مانند نقره گداخته شفاف و صیقلی می‌شود.

«در چشم‌های من دقیق‌تر نگاه کن! جز تو هیچ چیزی در آن نیست.»

از همه وقیح‌تر آن پسره فرانسوی رمان‌نویس بود که به هر قیمتی شده می‌خواست شوهر من بشود. به او گفته بودم که من وطنم را دوست دارم و نمی‌خواهم با تو زندگی کنم. این پسرک که همیشه دستش در جیب راست جلیقه‌اش بود و تند و ناجور حرکت می‌کرد به من با قیافه‌ای هرزه می‌خندید و می‌گفت: «کجای وطنت را دوست داری؟»