سه دقیقه در قیامت
سه دقیقه در قیامت قیمت اصلی: 33,000 تومان بود.قیمت فعلی: 28,050 تومان.
بازگشت به محصولات
عارفانه
عارفانه قیمت اصلی: 32,000 تومان بود.قیمت فعلی: 27,200 تومان.
اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

قرار یکشنبه ها

قرار یکشنبه ها

قیمت اصلی: 20,000 تومان بود.قیمت فعلی: 17,000 تومان.

(دیدگاه کاربر 6)
قیمت پشت جلد:20,000 تومان
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

سوم

سال انتشار

1397

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
17,000 تومان 16,000 تومان 15,000 تومان 14,000 تومان

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 20,000 تومان بود.قیمت فعلی: 17,000 تومان.

در انبار موجود نمی باشد

QR Code
قیمت پشت جلد:20,000 تومان

با خرید این محصول 2 سکه معادل 340 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

«قرار یکشنبه‌ها» زندگینامه و خاطرات شهید داوود عابدی به همت انتشارات شهید ابراهیم هادی است. این رزمنده دفاع مقدس در عملیات بدر در غرب هویزه به شهادت رسید:

عملیات بدر در ساعت ۲۳ روز یکشنبه ۱۹ اسفند ماه سال ۱۳۶۳ با رمز یا فاطمه الزهرا (س) شروع شد.

رمز موفقیت عملیات هم در ضربتی بودن و سرعت آن بود، اما از همان ابتدا، مشکلات، یکی پس از دیگری رخ نشان داد.

در بعضی محورها خط به راحتی شکسته شد و حتی برخی رزمندگان از دجله هم عبور کردند، اما در بعضی دیگر، رزمندگان با مقاومت سرسختانه عراقی‌ها روبرو شدند. بعضی جاها کمبود قایق و امکانات، باعث تأخیر در رسیدن نیروها شد. دجله هم از آن چیزی که فرماندهان تصور کرده بودند، عریض‌تر و پرآب‌تر بود.

شب اول، نیروهای پراکنده در هور درگیر شدند و هواپیماهای عراقی از آن‌ها پذیرایی کردند.

عراق هنوز مطمئن نبود که عملیات فقط در محور هور است و گمان می‌کرد مانند خیبر، در محور جنوب هم با ایرانی‌ها روبرو خواهد شد. بعد از گذشت زمان و اطمینان عراقی‌ها از تک محور بودن عملیات، آن‌ها همه توانشان را به هور آوردند تا در مقابل رزمندگان ایرانی مقاومت کنند.

عراقی‌ها عقبه رزمندگان ایرانی را با بمب‌های شیمیایی می‌زدند و در مقابل، نیروهای رزمنده هم به شدت ایستادگی می‌کردند.

ایرانی‌ها در شرایط سختی قرار گرفتند که حتی عقب‌نشینی هم برایشان سخت بود.

هر طرف که می‌دیدی آب بود و هور. برخی فرماندهان در معرکه زخمی شدند اما آنقدر ماندند و جنگیدند تا شهید شدند. چند فرمانده لشکر و قرارگاه هم در وسط معرکه حضور داشتند.

مهدی باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا (آذربایجان) و نیروهایش که از دجله گذشته بودند، در محدوده‌ای محاصره شدند.

از قرارگاه به نیروهای باکری دستور دادند اگر شده دست و پای او را ببندند و به عقب منتقلش کنند، اما او قبول نکرد و همانجا ماند. یک نفر در این میان، آنقدر التماسش کرد که حاضر شد سوار قایق شود اما هنوز راه نیفتاده بود که از آن پیاده شد.

حال عجیبی داشت. وسایل جیبش را خالی کرد و یک تفنگ برداشت و شروع کرد به تیراندازی و جنگیدن تا اینکه یک تیر به سرش خورد.

پیکر او را به قایق آوردند تا زیر آتش سنگین متلاشی نشود. اما قایق، مورد هدف قرار گرفت و شعله‌ور شد. مهدی باکری هم درون آن سوخت و به دجله پیوست.

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
17,000 تومان 16,000 تومان 15,000 تومان 14,000 تومان
شناسه محصول: 86941 دسته: , , , برچسب: , , , , , , , ,

بریده هایی از این کتاب

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

اگر منکری را می دید وظیفه می دانست که حداقل تذکر دهد. خصوصاً به زنان نامحرم که حجاب را درست رعایت نمی کردند ، بارها دیده بودم که به تذکر زبانی بسنده می کرد و می گفت : خواهرم حجابت را رعایت کن. البته حجاب خانمها در آن سالها با وضعیت فعلی قابل مقایسه نیست! زنان بدحجاب خیلی کمتر از امروز بودند. اما با این حال
می گفت: در همین حد ما وظیفه داریم که تذکر بدهیم.
اگر مردم احساس وظیفه کنند و به یک زن بدحجاب تذکر بدهند، یقینا در رعایت حجاب بیشتر دقت می‌کند.
اما اگر من هیچ تذکری ندهم ، دیگری هم همینطور و… آن خانم یا آقایی که مسائل شرعی را رعایت نمیکند، احساس می‌کند که کارش درست است.

در بعضی محورها خط به راحتی شکسته شد و حتی برخی رزمندگان از دجله هم عبور کردند، اما در بعضی دیگر، رزمندگان با مقاومت سرسختانه عراقی‌ها روبرو شدند. بعضی جاها کمبود قایق و امکانات، باعث تأخیر در رسیدن نیروها شد. دجله هم از آن چیزی که فرماندهان تصور کرده بودند، عریض‌تر و پرآب‌تر بود

شب اول، نیروهای پراکنده در هور درگیر شدند و هواپیماهای عراقی از آن‌ها پذیرایی کردند.

عراقی‌ها عقبه رزمندگان ایرانی را با بمب‌های شیمیایی می‌زدند و در مقابل، نیروهای رزمنده هم به شدت ایستادگی می‌کردند.

مهدی باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا (آذربایجان) و نیروهایش که از دجله گذشته بودند، در محدوده‌ای محاصره شدند

حال عجیبی داشت. وسایل جیبش را خالی کرد و یک تفنگ برداشت و شروع کرد به تیراندازی و جنگیدن تا اینکه یک تیر به سرش خورد