مردی که من او را به نام پدر می خواندم در شهر تبس یعنی بزرگ ترین و زیباترین شهر دنیا، طبیب فقرا و زنی که من وی را مادر می دانستم زوجه وی به شمار می آمد.
این مرد و زن، تا وقتی که سالخورده شدند فرزند نداشتند و لذا مرا به فرزندی خود پذیرفتند.
آن ها چون ساده بودند گفتند مرا خدایان برای آن ها فرستاده و نمی دانستند که این هدیه خدایان، برای آن ها چقدر تولید بدبختی خواهد کرد.
مادرم مرا سینوهه می خواند زیرا این زن، که قصه را دوست می داشت اسم سینوهه را در یکی از قصه ها شنیده بود.
یکی از قصه های معروف مصر این است که سینوهه برحسب تصادف، روزی در خیمۀ فرعون، یک راز خطرناک را شنید و چون دریافت که فرعون متوجه گردید که وی از این راز مطلع شده، از بیم جان گریخت و مدتی در بیابان ها گرفتار انواع مهلکه ها بود تا به موفقیت رسید.
مادرم نیز فکر می کرد من از مهلکه ها گذشته تا به او رسیده ام و بعد از این هم از هر مهلکه جان به در خواهم برد.
کاهنان مصر می گویند اسم هرکس نماینده سرنوشت اوست و از روی نام می توان فهمید که به اشخاص چه می گذرد.
275,000 تومان
10,000 تومان
سینوهه پزشک مخصوص فرعون (2جلدی)
Earn 80 Reward Points
795,000 تومان
وزن | 1830 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ |
سوم |
سال انتشار |
1400 |
تعداد صفحه |
1500 |
جلد کتاب |
گالينگور |
زبان کتاب |
فارسی |
شابک | 9786222672591 |
2 عدد در انبار
6 دیدگاه برای سینوهه پزشک مخصوص فرعون (2جلدی)
پاکسازی فیلتربرای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
خدای سیاه که تو میگویی آمون است که ملت مصر را غلام کرده و آنها را در جهالت نگاه داشته تا اینکه هرگز نپرسند «برای چه؟» این خدای سیاه به وسیلهٔ نادانی و خرافات و تکفیر خدایی میکند و روش همیشگی او این است: همه باید گرسنه باشند تا پیوسته برای من و درباریان من یعنی کاهنان سرتراشیده کار کنند و اگر روزی یکی از آنها سر برآورد و بپرسد «برای چه» من فوری سرش را به جرم اهانت به خداوند و به گناه تکفیر با تخماق خواهم کوبید تا دیگران بدانند که فقط آنچه من میگویم درست است و آزادی یعنی اینکه تمام ملت مصر در همه عمر بردهٔ من باشند و حتی در مدرسه دارالحیات که بزرگترین مرکز علمی جهان است من اجازه نمیدهم که یک نفر بپرسد «برای چه؟»
ولی پزشکان بر طبق قانونی که در هیچ جا نوشته نشده، ولی تمام اطبا از آن اطاعت میکنند، همواره جنایت همکاران خود را ندیده میگیرند و هرگز یک پزشک نمیگوید که پزشک دیگر از روی عمد یا بر اثر نادانی بیماری را به قتل رسانید.
به خانههای ما میروند و با زنهای ما تفریح میکنند و پیوسته جوانترین و زیباترین زنها را برای تفریح انتخاب میکنند و وقتی اعتراض میکنیم که چرا با زنهای ما تفریح میکنید، میگویند خدای جدید گفته مردها مساوی هستند و لذا یک مرد مساوی با مرد دیگر است و فرقی نمیکند مردی که با زنی تفریح میکند برادر او باشد یا مرد دیگر.
آنها میگفتند ما نمیخواستیم زندگی ما تغییر کند، برای اینکه مردمی فقیر بودیم و پدران ما میگفتند وقتی انسان فقیر است، نباید خواهان انقلاب باشد. برای اینکه هر انقلاب و تغییر به سود اغنیا و به ضرر فقرا تمام میشود و پس از هر تغییر زندگی اغنیا توانگرتر میشوند، لیکن در کفهٔ فقرا میزان گندم رو به تقلیل میگذارد و ارتفاع روغن زیتون در کوزهها پایین میرود.
من گمان میکنم که زندگی راحت و غذا و لباس خوب و وجود غلامانی که روز و شب خدمتگزار انسان هستند طوری انسان را معتاد به راحتی و تنپروری میکند که بعضی از این اشخاص حاضرند بمیرند، ولی حاضر نیستند که زندگی خود را تغییر بدهند، زیرا از مجهولات زندگی آینده میترسند و بیم دارند که خواب و خوراک و لباس و زنهای زیبای آنها از دستشان برود.
ممکن است که لباس و زبان و رسوم و آداب و معتقدات مردم عوض شود ولی حماقت آنها عوض نخواهد شد ودر تمام اعصار میتوان به وسیلهٔ گفتهها و نوشتههای دروغ مردم را فریفت.
کاهنین از این جهت در انتخاب محصلین دقت میکردند که نصف خاک مصر به روحانیون تعلق داشت یعنی به ظاهر متعلق به خدای آمون بود و آنها نمیگذاشتند غیر از کسانی که طرفدار آنها هستند طبیب و حقوقدان و بازرگان و مهندس و ستارهشناس شوند.
توتمس گفت تو مستوجب بزرگترین مجازاتها هستی، زیرا وقتی میگویی «برای چه» به آئین و معتقدات و ثروت و اقتدار کسانی که در مصر حکومت میکنند حملهور میشوی… و آنها که میدانند سؤال تو پایهٔ قدرت و ثروت و سعادت آنان را هنوز از دارالحیات نرانده و به سرنوشت من که از مدرسهٔ هنرهای زیبا رانده شدهام مبتلا نکردهاند.
ولی تو میگویی «برای چه» میخواهی اساس این تشکیلات را ویران کنی و نادانی آنها را به ثبوت برسانی و لاجرم آنها اگر هم اختلافی با هم داشته باشند، باری علیه تو با یکدیگر متحد میشوند که تو را از بین بردارند، زیرا خطر تو، برای آنها، خیلی بیش از اختلافاتی است که با خود دارند و تا مصر هست و اهرام در این کشور وجود دارد، آنها ولو صدها هزار نفر مثل تو را فدا کنند، این تشکیلات را چون ضامن قدرت و ثروت آنهاست با تمام عقاید سخیف آن حفظ خواهند کرد و هرکس مخالفت کند، او را به نام آمون یا به نام فرعون، نابود خواهند کرد.
ولی تو میگویی «برای چه» میخواهی اساس این تشکیلات را ویران کنی و نادانی آنها را به ثبوت برسانی و لاجرم آنها اگر هم اختلافی با هم داشته باشند، باری علیه تو با یکدیگر متحد میشوند که تو را از بین بردارند، زیرا خطر تو، برای آنها، خیلی بیش از اختلافاتی است که با خود دارند و تا مصر هست و اهرام در این کشور وجود دارد، آنها ولو صدها هزار نفر مثل تو را فدا کنند، این تشکیلات را چون ضامن قدرت و ثروت آنهاست با تمام عقاید سخیف آن حفظ خواهند کرد و هرکس مخالفت کند، او را به نام آمون یا به نام فرعون، نابود خواهند کرد.
علی –
واقعا کتاب بینظری هست، با وجود اینکه خیلی به جزئیات پرداخته شده اما اصلا خارج از حوصله نیس. هر لحظه خواننده رو مجذوب خودش میکنه. ترجمه آقای ذبیح الله منصوری هم خیلی خوبه
محمد امین –
هنوز نخوندمش ولی تعریفش رو زیاد شنیدم
علی –
رمان فوق العاده جذابی برای من بود و قبل از خواندن این کتاب همیشه برام سوال بود که در زمانهای دور چگونه جراحیهای مغز انجام میشد که با خوندن این کتاب باشیوه جراحی درآن زمان آشنا شدم و در مجموع داستان به نوعی پیش میرفت که دلم نمیخواست مطالعش رو کنار بزارم و اصلا خسته کننده نبود و با نوع زندگی مصریان آشنا شدم که برام فوق العاده جالب بود
حامد –
کتابی که به ترجمه ذبیح الله منصوری جذابیتی دوچندان یافته است
maryam.khoshnejat69 –
نخوندمش کاش قبلا خریده بودمش 🥺 چقدر گرون شده. تعریفش رو بسیار شنیدم. کتابستان عزیز نمیشه یه تخفیف ۴۰ درصدی بذاری کتابامونو که انقدر گرونن بخریم؟ 🥺🥺
کیوان حسینی (خریدار محصول) –
یکی از بهترین رمان های جهان که ترجمه ی اقای منصوری باعث شده وقتی میخونیش احساس خستگی نکنی ولی قیمتش خیلی بالا رفته امیدوارم که فکری به حال خریدار بکنن