سفر زمستانی
سفر زمستانی قیمت اصلی: 45,000 تومان بود.قیمت فعلی: 38,250 تومان.
بازگشت به محصولات
اتحادیه ابلهان
اتحادیه ابلهان قیمت اصلی: 380,000 تومان بود.قیمت فعلی: 323,000 تومان.
اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

از غبار بپرس

از غبار بپرس

قیمت اصلی: 210,000 تومان بود.قیمت فعلی: 178,500 تومان.

(دیدگاه کاربر 3)
قیمت پشت جلد:210,000 تومان
نویسنده

مترجم

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

پنجم

سال انتشار

1395

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
178,500 تومان 168,000 تومان 157,500 تومان 147,000 تومان

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 210,000 تومان بود.قیمت فعلی: 178,500 تومان.

در انبار موجود نمی باشد

QR Code
قیمت پشت جلد:210,000 تومان

با خرید این محصول 18 سکه معادل 3,570 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

وون بودم، گشنه و لب به خمره و در تقلای نویسنده شدن. بیشتر مطالعاتم رو تو کتابخونه ی عمومی وسط لس آنجلس انجام می دادم و هیچ کدوم از چیزهایی که می خوندم به من یا خیابون ها و آدم های دوروبرم ربطی نداشت. یه جوری بود که انگار همه فقط با کلمات بازی می کردن و اون هایی که تقریبا هیچی برای گفتن نداشتن، همون هایی بودن که نویسنده های درجه یک به حساب می اومدن.

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
178,500 تومان 168,000 تومان 157,500 تومان 147,000 تومان
شناسه محصول: 74317 دسته: , برچسب: , ,

بریده هایی از این کتاب

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

یه قوطی پر توتون و یه پیپ نو داشتم. قهوه در کار نبود، ولی اهمیتی نمی دادم. بعد داستان جدیدم اومد روزنامه فروشی ها. «تپه های از پیش تر گم!» به اندازه «سگ کوچولو خندید» هیجان انگیز بود. نسخه مجانی ای رو که هکمث فرستاده بود سرسری نگاه کردم. در هر حال شادم کرد. یه روز اون قدر داستان می نوشتم که یادم نمی موند کجا چاپ شدن. «سلام، باندینی! داستانت توی شماره این ماه آتلانتیک مانثلی قشنگ بود.» باندینی گیج می شه. «توی آتلانتیک کار داشتم؟ خب، خب.»

سخت کار می کردم. مثلا پاییز بود، ولی من تفاوتی حس نمی کردم. هر روز آفتاب داشتیم و هر شب آسمون آبی. بعضی وقت ها مه بود. دوباره میوه می خوردم. ژاپنی ها به م نسیه می دادن و گلچین دکه هاشون مال من بود. موز، پرتقال، گلابی، آلو. هر از گاه کرفس هم می خوردم.

جوون بودم، گشنه و لب به خمره در تقلای نویسنده شدن. بیشتر مطالعاتم رو تو کتابخونهٔ عمومی وسط لس آنجلس انجام می دادم و هیچ کدوم از چیزهایی که می خوندم به من یا خیابون ها و آدم های دور و برم ربطی نداشت. یه جوری بود که انگار همه فقط با کلمات بازی می کردن و اون هایی که تقریبا هیچی برای گفتن نداشتن، همون هایی بودن که نویسنده های درجه یک به حساب می اومدن. نوشته هاشون ترکیبی بود از ظرافت و فرم و صناعت، و همین ها بود که خونده می شد و تدریس می شد و هضم می شد و دفع می شد