فقرهٔ شعبون با فقرهٔ طیب، زمین تا آسمون فرق داشت داداش! شعبون، دودی بود که چشم رو میسوزند و طیب، آتیشی بود که وجودت رو گرم میکرد. شعبون، چشمش پی ناموس مردم بود و طیب، چشمی رو که پی ناموس میافتاد، کور میکرد. شعبون زیر لنگت میزد تا هفت بار ملق بخوری و نقش زمین بشی، طیب میدید زمین خوردی دستت رو میگرفت و بلندت میکرد. شعبون، نمک روی زخم بود و طیب، مرهم و دوای زخم. شعبون، آخر لمپنها بود و جاهلها، طیب، آخر بامرامها و باغیرتها! بخوام در یک کلام بگم؛ شعبون لات بود و طیب لوتی!
مریم
30
آبان