مریم

کراوات‌زده‌ها جوان تنهایی را که در خانهٔ رو به تخریب انتهای خیابان زندگی می‌کرد دوست نداشتند. بچه‌هایشان اجازه نداشتند دوروبر خانهٔ اوه بازی کنند. کراوات‌زده‌ها ترجیح می‌دادند در محدودهٔ محل سکونتشان کراوات‌زده‌های دیگر را ببینند. این چیزی بود که اوه فهمید. البته مخالفتی نداشت، اما مسئله این بود که او به محلهٔ کراوات‌زده‌ها نرفته بود، بلکه آن‌ها به محلهٔ او آمده بودند.