«به خدا سوگند! اینان جز حماقت و زبونی از مردم چیزی نمیخواهند. من در عجبم از سکوت مردانی که به دانش و نیکی و شرف مشهورند، از نامورانی که مردم به آنها امید بستهاند، اما آنان در برابر ستم سکوت میکنند. آنها بهشت خداوند را آرزو میکنند، در حالی که نه مالی در راه خدا دادهاند و نه جان خویش را به خطر انداختهاند. و تنها به آبروی خویش نزد امیر و خلیفه میاندیشند. در عجبم از دلیران و سردارانی که اگر گمان کنند حقی از خودشان ضایع شده، زمین را و زمان را به آتش میکشند، اما در مقابل حقی که از این مردم ناتوان و رنجور پایمال میشود، چشم خود را میبندند و سازش و سکوت خود را تدبیر و تعقل مینامند. به خدا سوگند! مصیبت اینان از همهٔ مردم بیشتر است.»
مریم
29
آبان