هایاشی، موقع رفتن به ایستگاه، از فروشگاهی دستکش، چاقو، نوار چسب، و صندل خرید. نییمی راننده، چندتایی روزنامه خرید که کیسههای سارین را در آنها بستهبندی کند. آنها روزنامههای فرقهای بودند، آکاهاتا (پرچم سرخ) روزنامۀ حزب کمونیست ژاپن و سیکو شیمبام ( اخبار آموزشهای مقدس) متعلق به سوکاگاکای جالبتر است، چون روزنامههایی نیستند که بهطور معمول بخری. این شوخی کوچک نییمی بود. هایاشی از بین دو روزنامه، آکاهاتا را انتخاب کرد. انتخاب روزنامۀ فرقۀ رقیب، زیادی آشکار بود و درنهایت نتیجۀ عکس میداد.
هایاشی قبل از سوار شدن به مترو، ماسک جراحی گذاشت، از آنها که خیلی از مسافران، زمستان برای پرهیز از سرماخوردگی میزنند. شمارۀ قطار A725K بود. هایاشی به زن و کودکی که در کوپه بودند، نگاهی انداخت و اندکی مردد شد. فکر کرد: «اگر الان و اینجا سارین را آزاد کنم، زن مقابل من حتماً میمیرد. مگر جایی پیاده شود.» اما او تا اینجا پیش رفته بود،