عطیه

سوتلانا تا شانزده سالگى، مثل بسیارى از همکلاسى‌هایش، کمونیستى آرمانگرا باقى ماند؛ کمونیستى که بى‌هیچ چون و چرایى ایدئولوژى حزب را قبول داشت. او بعدها در بزرگسالى به این نتیجه رسید که این ایدئولوژى مردم را به سرکوب و سانسور اندیشه‌هایشان وادار کرده و میلیون‌ها نفر را به خواب مصنوعى فرو برده است. او اسم این خواب مصنوعى یا مسخ شدگى را «ذهنیت بردگان» گذاشت.