خدیجه

من مات‌ومبهوت مونده بودم. برای مدتی، از ضلع جنوبی مرتب با بلندگو گفتن: “از اینجا برین وگرنه با شما برخورد فیزیکی می‌کنیم”. خیلیا مثه من مات‌ومبهوت شدن. اغلب مبارزان هستهٔ اولیه اونجا بودن. مات‌ومبهوت. بعد یه عده با لباسای سیاه از همون محدوده به ما حمله کردن. شهرداری و باقی سیستم، اشتباهات زیادی کرده بودن، اما این یکی شد آخرین اشتباهشون.