اسی گفت: «خیلی کیف میده.» گفت: «سر پول بازی میکنیم. هر چی باشه از درخت بالا رفتن و تیلهبازی و دنبال گربهها افتادن که بهتره.»
عیدی گفت: «م م من نیستم. م من پو پول ندارم.» گفت: «اَاَاَ اگه پول داشتم سری س س س سهتایی سبز آپولو سی ی ی ی زده رو از داود میخریدم. ش ش شاید هم ت ت تمبر تکی تاجمحل رو.»
خدیجه
18
آذر