خدیجه

جوراب‌شلواری‌یی پوشید، رویش هم شلوارجینش را، بالاتنه پولیوری یقه‌اسکی، و بسته‌ای سیگار هم چپاند توی جیبِ کُتِ پشمی‌اش. کیف، کبریت، دسته‌کلید. با پا آهسته زد به پشتِ کایسوکی. کایسوکی هدفون را از روی گوش‌اش برداشت.