خانم

آه، ای مرغ، زمانی كه جوجه‌ی تازه پَردرآورده‌ای بودی، شايد هرگز به اين‌كه در آينده چه چيزی در انتظارته، فكر نمی‌كردی؛ هيچ‌گاه گمان نمی‌بردی كه تقدير چنين برات رقم زده كه در زير اين سقف فقيرانه، برای تغيير ذائقه‌ی كسی… آقا اين تمثيل را بر من ببخشيد.» اين را گفت و دوباره از جا بلند شد و گفت: «اجازه می‌فرماييد، آقا…؟»