کتاب پیش رو، داستان سه روباه است که نقشه می کشند به جزیره ای بروند که فقط خرگوش ها در آن حضور دارند. خرگوش هایی که جز خود، حیوان دیگری را تا به حال ندیده اند … .
پنجره های در به در
Earn 1 Reward Points
30,000 تومان قیمت اصلی 30,000 تومان بود.25,500 تومانقیمت فعلی 25,500 تومان است.
وقتی که قم تب کرد
Earn 1 Reward Points
10,000 تومان قیمت اصلی 10,000 تومان بود.8,500 تومانقیمت فعلی 8,500 تومان است.
-15%اتمام موجودی
جزیره خرگوش ها
امتیازدهی 5.00 از 5 در 1 امتیازدهی مشتری
(1 بررسی مشتری)Earn 1 Reward Points14,000 تومان قیمت اصلی 14,000 تومان بود.11,900 تومانقیمت فعلی 11,900 تومان است.
وزن | 80 گرم |
---|---|
ابعاد | 14 × 19 × 1 سانتیمتر |
نویسنده | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | ششم |
سال انتشار | 1399 |
تعداد صفحه | 80 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9786009997695 |
ناموجود
توضیحات
نظرات (1)
5
امتیاز 5 از 5
1 نقد و بررسی
طراحی جلد و صفحات کتاب
0
امتیاز 0 از 5
جذابیت محتوا و موضوع کتاب
0
امتیاز 0 از 5
محتوای مفید و آموزنده
0
امتیاز 0 از 5
1 دیدگاه برای جزیره خرگوش ها
پاکسازی فیلتر
بریده هایی از کتاب
توجه
با ارسال بریده کتاب 4 سکه در باشگاه مشتریان کتابستان دریافت خواهید کرد
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
هنوز بریده ای از این کتاب ارسال نشده است.
همچنین ممکن است دوست داشته باشید…
بچه مثبت مدرسه
امتیاز 5.00 از 5
آبتین
امتیاز 4.67 از 5
محصولات مرتبط
تام گیتس (4) (ایده های خلاقانه )
تام گیتس (5) (خیلی فوق العاده)
امتیاز 5.00 از 5
تام گیتس (7) (یه کم بختم گفته)
امتیاز 3.00 از 5
اولیور توئیست ( مجموعه کمیک)
امتیاز 5.00 از 5
افسانه سنباد (کمیک)
امتیاز 4.83 از 5
آلیس در سرزمین عجایب (مجموعه کمیک)
امتیاز 4.67 از 5
قلعه محافظان (حقیقت پنهان)
امتیاز 4.80 از 5
تام گیتس (2) (بهانه های عالی)
امتیاز 4.67 از 5
تام گیتس (6) (خوردنی های خیلی ویژه نه)
باغ طوطی (داستان زندگی جناب میثم تمار)
امتیاز 4.56 از 5
حصار
امتیاز 4.69 از 5
بی تابی آرزوها
امتیاز 4.67 از 5
علی –
صبح بود و خورشید بر جنگل بزرگ نورافشانی میکرد. شعاعهای نور از لابهلای درختان انبوه میگذشت و بهزحمت خودش را به زمین میرساند. جنگل پر بود از آواز پرندگانی که از شاخهای به شاخهٔ دیگر میپریدند و در هوا پرواز میکردند. وزش باد شاخههای درختان را به هم میزد و از مالش برگها به همصدای دلنشینی ایجاد میشد. «پشمالو» و «گوشتالو» که شب را برای شکار نخوابیده بودند، در زیر یکی از درختها چرت میزدند. پشمالو چشمهایش را آرام باز کرد و اطرافش را پایید. نگاهی بهجای خالی «قهوهای» انداخت. باز نگاهش را به دنبال او در اطراف چرخاند، اما خبری از او نبود. به گوشتالو نگاه کرد. حدس زد خوابش سنگین نباشد. آرام از او پرسید «قهوهای را ندیدی؟»