حامد

اگر یکی مثل ژانین چیزهایی را که برایت می‌نویسم خوانده بود یا آن روز، که به همه‌ چیز شک کرده بودی، می‌شنید من دارم با چه زبانی با تو صحبت می‌کنم از تعجب خشکش می‌زد! با این همه او حدس می‌زند که من دوستت دارم. اما خبر ندارد که خودت هم نمی‌دانی من با چه تب‌وتابی با چه تمنایی با چه جنونی دوستت دارم. تو درک نمی‌کنی که من نیروی عشقم را ناگهان بر یک نفر متمرکز کرده‌ام