خدیجه

حالا هم پنج تا بچه‌پُررو که ممکن است عکس‌ها را پاره کرده باشند، به در و دیوار این اتاق خیره شده‌اند؛ اما به من نگاه هم نمی‌کنند؛ انگار صورتم خاصیت دورکنندگی دارد.
اما خانم لویستن متوجه این موضوع نیست و می‌گوید: «لطفاً صندلی‌هاتون رو جابه‌جا کنین. می‌دونین که قراره دایرهٔ عدالت تشکیل بدیم، نه ردیف عدالت یا چیز دیگه.» لبخند می‌زند؛ اما هیچ‌کس به او لبخند نمی‌زند. طفلک خانم لویستن، هفتهٔ طولانی‌ای پیش رو دارد.