از وقتی به یاد دارم تا هفتسالگی، من و مادرم همیشه در حال اثاثکشی به خانه این و آن بودیم، بهخاطر اوضاع بد مالی گاهی خانه دوستان میماندیم. گاهی مستأجر یک مستأجر دیگر میشدیم و از وسایل آنها استفاده میکردیم. این روند ادامه داشت تا اینکه آخرینبار مستأجر کسی بودیم و او بدون اطلاع ما یخچال را فروخت. فردای آن روز مادرم با پدرم تماس گرفت و از او پول بیشتری درخواست کرد. پدرم دویست دلار به نفقه ماهانه من اضافه کرد و بعد ما به آپارتمانی در طبقه همکف ساختمانی در خیابان چنینگ در پالو آلتو اثاثکشی کردیم.
اینجا اولین خانهای بود که مادرم به اسم خودش اجاره کرد و حالا این خانه فقط مال ما بود.
خدیجه
13
دی