برای این قوم ناهموار، مولانا طبیبی را میمانست که پدر و پسر را درمان نکرده بود. مصطفایی را میمانست که ابولهب را نادیده گرفته بود، کشاورزی را میمانست که زمینی دوردست را بارور کرده بود. من آن زمین دوردست بودم.
خانم
18
آذر
برای این قوم ناهموار، مولانا طبیبی را میمانست که پدر و پسر را درمان نکرده بود. مصطفایی را میمانست که ابولهب را نادیده گرفته بود، کشاورزی را میمانست که زمینی دوردست را بارور کرده بود. من آن زمین دوردست بودم.