خدیجه

حالا هم همین‌طور بود. به نظرش رسیده بود که کایو، درحالی‌که کمی در راهرو خم شده بود، سعی کرده بود به خاطر پازدگی‌اش با او هم‌دردی کند.
او شش ماه نزد این خانواده بود و حالا از تمام این مدت، شینگو فقط همین یک کلمه را به خاطر داشت. احساس کرد که عمری از دست رفته است.