مریم

ـ گاهی.. بعضی آدما، چاییشون رو با طعم خدا می‌خورن… بعضی هم، فنجان چایشون رو در کنار خود خدا. حرف‌هایش به کام دل می‌نشست. نفسی عمیق کشید که بی‌شباهت به آه نبود. ادامه داد: ـ اما اون کسی می‌بره که چایی رو با طعم خدا، مهمون خود خدا بخوره. نمی‌دانم! شاید راست می‌گفت و من از ترس طعم خدا، هیچ‌وقت مزه‌ی چای را نچشیدم.