در سال 2010کارگردان مطرح آمریکایی مارتین اسکورسیزی اقدام به ساختن فیلمی با همین نام از کتاب جزیره شاتر کرد که بازیگر نقش تدی در آن بازیگر معروف هالیوودی لئوناردو دی کاپریو ،بود. جزیره شاتر توسط نویسنده پرفروش نیویورک تایمز ، دنیس لهین نوشته شده است و یک تریلر روانشناختی جذاب و درگیر کننده است که در آن هیچ چیزی همانی نیست که به نظر می رسد. نیویورک تایمز جزیره شاتر را “به صورت درخشانی اصل” می نامد. شاهکار پر از تعلیق جزیره ی شاتر، خواننده را به دنیای کابوس جنون ، کنترل ذهن و پارانویای جنگ سرد CIA سوق می دهد و برخلاف هر چیزی که قبلا خوانده اید است.
جزیره شاتر
Earn 29 Reward Points340,000 تومان قیمت اصلی 340,000 تومان بود.289,000 تومانقیمت فعلی 289,000 تومان است.
وزن | 400 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | هشتم |
سال انتشار | 1401 |
تعداد صفحه | 437 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9786002294586 |
ناموجود
در سال 2010کارگردان مطرح آمریکایی مارتین اسکورسیزی اقدام به ساختن فیلمی با همین نام از کتاب جزیره شاتر کرد که بازیگر نقش تدی در آن بازیگر معروف هالیوودی لئوناردو دی کاپریو ،بود. جزیره شاتر توسط نویسنده پرفروش نیویورک تایمز ، دنیس لهین نوشته شده است و یک تریلر روانشناختی جذاب و درگیر کننده است که در آن هیچ چیزی همانی نیست که به نظر می رسد. نیویورک تایمز جزیره شاتر را “به صورت درخشانی اصل” می نامد. شاهکار پر از تعلیق جزیره ی شاتر، خواننده را به دنیای کابوس جنون ، کنترل ذهن و پارانویای جنگ سرد CIA سوق می دهد و برخلاف هر چیزی که قبلا خوانده اید است.
1 دیدگاه برای جزیره شاتر
پاکسازی فیلتربرای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
به گمانم حق با او باشد. این روزها مرتب وسایلم را گموگور میکنم و یا جای اشتباهی میگذارم. بیشتر از همه عینکم را گم میکنم، همینطور سوییچ اتومبیلم را. وارد مغازهای میشوم، ولی به یاد نمیآورم برای خرید چه چیزی به آنجا رفتهام. از سالن سینما بیرون میآیم درحالیکه داستان فیلم را بهکلی فراموش کردهام. اگر آنطور که امیلی میگوید زمان برای من بهراستی تبدیل به چند نشانِ لای کتاب شده باشد، گاهی احساس میکنم یک نفر این کتاب را برداشته و آنقدر تکان داده که تمام آن تکه کاغذهای زردرنگ، جلدهای مقوایی جعبهٔ کبریت، که با دقت بسیار لابهلای صفحات کتاب گنجانده شده بودند، حالا روی زمین افتادهاند. حتا تمام لبههای تاخوردهٔ صفحات کتاب هم صاف شدهاند.
هیچ بعید نیست حق با امیلی باشد، بهندرت پیش میآید که اشتباه کند.
بهزودی او را هم از دست خواهم داد، ظرف کمتر از چند ماه. این را خود دکتر اَکسلراد ۳۶روز پنجشنبه به ما گفت. «نصیحت من رو قبول کنید و به این مسافرت برید. همون سفری که اینهمه ازش حرف میزنید، به فلورانس، رم و ونیز، اون هم در بهار.» در پایان هم اضافه کرد: «خودِ تو هم حالوروز چندان خوبی نداری لستر.»
بیشتر از بیست سال است که قدم به درون جزیره نگذاشتهام، ولی امیلی ۳۵(گاهی بهشوخی و گاهی جدی) میگوید چندان هم مطمئن نیست که من اصلاً جزیره را ترک کرده باشم. یکبار هم گفت زمان برای من چیزی جز چند نشان لای کتاب نیست که برای جلو و عقب رفتن در لابهلای متنِ زندگیام به کار میبرم، برای بازگشتِ دوباره و دوباره به رویدادهایی که مرا در چشم همکاران و همقطاران زیرکترم به نمونهای قابل استناد از یک مالیخولیایی تمامعیار تبدیل کرده است.
از واپسینباری که جزیره را دیدم سالها میگذرد. بارِ آخر از روی عرشهٔ قایق یکی از دوستانم بود. در فاصلهٔ نزدیکی از بندر بوستون گشت میزدیم و من توانستم جزیره را در دوردست ببینم، در پوششی از مهِ تابستانی، کنار خط ساحلی، همچون لکهای از رنگ که با سهلانگاری در گوشهای از آسمان جا خوش کرده باشد.
بهنام مؤمنی –
از معدود کتابهایی که فیلمش از کتاب بهتر است.