من واقعاً دهشتی را که سیاهان قادرند در دل بعضی اعضای پرولتاریای سفید بیفکنند تحسین می‌کنم و آرزو داشتم (این یک اعتراف شخصی است) که دهشتی همانند آنان بیافرینم. سیاه فقط با سیاه بودنش موجب ارعاب می‌شود ولی من باید

زندگی در غم‌انگیزترین شکل خود، هرگز از لحظه‌های منفردِ شیرین و دلنشین، تهی نبوده‌است و نخواهدبود

سانکو، من می‌خواهم تو بدانی که اگر حقیقت لخت و برهنه و عاری از پیرایه ریا و تملق به گوش شاهزادگان می‌رسید قرون و اعصار بهتری بر ما می‌گذشت و قرون و اعصار قبل از ما که گمان می‌کنم به

محمدرضا خصوصی به من م یگفت: «همین رئیس ساواک و معاون او و مدیران ارشد، هم هشان با آمریکای یها ارتباط دارند و برای حفظ ظاهر میآیند و از من اجازه میخواهند

دختر (که از مقابل ذره‌ای به آرماند شباهت نداشت) اضافه کرد «پارسال مُرد.» و هر چیز جذابی را که ممکن بود عکس رنگی هتل مجستیک در شِر نشان داده باشد از میان برد. «پس کسی نیست که بتونه من رو

کاش تمامی مردمِ دنیا، مرا در این حال می‌دیدند تا به آنها می‌گفتم: ببینید. این علی است؛ عموی من، جانشین و داماد پیامبر، جنگاور افسانه‌ای، صاحب ذوالفقار، همبازی کودکان یتیم، داناترین مرد جهان، بخشنده‌ترین انسان روی زمین، شیر خدا و

مثل شب‌های عاشورا که وسط روضه‌خوانی مداح هیئت، شروع می‌کند با زبان ساده قصه‌های مقتل را زنده می‌کند، شروع می‌کند مانند تابلوی فرشچیان، روضه را در ذهنم نقاشی می‌کند، چشم‌هایم را می‌بندم و قصه‌هایش را تصور می‌کنم و تصورم روی

زنان عاقل و پاکدامن از زبانشان براي بیان واژه هاي شفابخش، امیدوار کننده، با حسن نیت و یاري بخش استفاده می کنند.

جنگ من را به یاد هدف اولم انداخت. از آمدنم به اینجا هدفی داشتم

«کسی که در زندگی خود چرایی را بیابد، با هر چگونه‌ای خواهد زیست»

مرگ از ما اغاز نشده و با ما هم به پایان نمی رسه.

بعد از اینکه مکتاتون بیمار شد، فرعون بیشتر نسبت به دختر مزبور احساس محبت کرد و این هم امری طبیعی است، زیرا پدر فرزند بیمار خود را زیادتر دوست دارد.