نام کتاب برگرفته از شخصیت اول آن –یک دکتر شاعر– است. کتاب داستان مردی است که عاشق دو زن است و این موضوع همزمان با انقلاب 1917 روسیه و سپس جنگ داخلی 1918 -1920 این کشور است. درونمایه ی داستان زندگی مردی است که حوادث بیرونی که از دسترس او خارج هستند مسیر زندگیش را دگرگون میسازند.
در سال 1965 دیوید لین از روی این کتاب فیلمی به همین نام ساخت و در سال 2005 هم در روسیه از روی آن یک سریال ساخته شد. نوشتن کتاب در سال 1956 پایان یافت ولی به دلیل مخالفت با سیاست رسمی شوروی در آن سالها اجازه نشر در این کشور را نیافت. در سال 1957 ناشری ایتالیای آن را در ایتالیا چاپ کرد. کتاب عاقبت در سال 1988 در روسیه به چاپ رسید.
“دکتر ژیواگو”، شاهکار “بوریس پاسترناک” برنده ی جایزه ی ادبی نوبل، یکی از مهمترین بیانیه ها علیه حکومت های توتالیتر، تمامیت خواه و ایدئولوژیک است نام کتاب برگرفته از شخصیت اول آن می باشد که یک دکتر شاعر است. دکتر ژیواگو عاشق دو زن است و این موضوع همزمان با انقلاب 1917 روسیه و سپس جنگ داخلی 1918 -1920این کشور رخ می دهد. درونمایه ی داستان، زندگی مردی است که حوادث بیرونی که از دسترس او خارج هستند مسیر زندگی اش را دگرگون میسازند. در پس این عظمت اثر پاسترناک، روایت ویژه ای از عشق و دلبستگی نیز هست. عشقی که وجوه انسانی آن را تا حد جلوه ای آسمانی بر فراز می کشد.
دکتر ژیواگو
Earn 50 Reward Points585,000 تومان قیمت اصلی 585,000 تومان بود.497,250 تومانقیمت فعلی 497,250 تومان است.
وزن | 845 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | هفدهم |
سال انتشار | 1392 |
تعداد صفحه | 840 |
جلد کتاب | جلد سخت |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9789643517335 |
ناموجود
2 دیدگاه برای دکتر ژیواگو
پاکسازی فیلتربرای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
اگر از دیگران بدتریم، چرا نباید تا جایی که توانایی داریم خود را اصلاح کنیم و معتدل سازیم.
شعور یک روشنایی است که به بیرون میتابد، شعور راه جلوی پای ما را روشن میکند تا پایمان نلغزد. شعور، مانند نورافکنی است که در جلو لوکوموتیو نصب شده است. اگر نور آن را به داخل برگردانید، دچار فاجعه و مصیبت میشوید.
جابران و بیدادگران انقلاب مخوفاند، نه به خاطر اینکه تبهکارند، بلکه شالودۀ ترکیب نظامی هستند که افسارشان را رها کرده و به خودشان واگذار نمودهاند، گویی لوکوموتیوهایی هستند که از خط خارج شدهاند.
گاهی چقدر انسان مایل است که تقلب و دو رویی بزرگوارانه، تاریکیهای ضخیم پرگویی بشری را ترک کند و در سکوت جالب طبیعت، در زندان بیسر و صدای یک کار مداوم و سمج، در بیخبری توصیفناپذیر یک خواب عمیق، در موسیقی واقعی و آرامش زبان دلها که روح سرشار و لبریز را به سکوت وامیدارد، پناه ببرد.
کودکان راستگویند و بیقید و احتیاط و از حقیقت ترسی ندارند، در صورتی که ما، از ترس اینکه مبادا بیهوش و بیشعور در نظرها جلوه کنیم، آمادهایم آنچه را که نزد ما عزیز و گرانبهاست، انکار کنیم و از آنچه که تنفرانگیز است، به نیکی یاد کنیم و آنچه را که نامفهوم و گنگ است، بستائیم.
این دنیای پر از پستی و نیرنگ، جایی که یک زن نجیب و تربیت شده و خانوادهدار مجبور میشود که تحقیر این کارگران حیوانصفت مفلوک را تحمل کند، جایی که قربانی میخوارگی اینگونه نظم و قاعده، لذتش را در این میبیند که امثال خود را تحقیر کند، این چنین دنیایی را تا این لحظه به این اندازه حقیر و پست ندیده و از آن متنفر نشده بود. او تند راه میرفت، مانند این بود که این عجله و شتاب میتوانست زمانی را نزدیک کند که تمام دنیا معقول و همآهنگ گردند؛ آنطور که اکنون در مغز پر تب و تاب خود آن را تصور میکرد و میدید
برای درک حقیقت باید تنها بود
کیوان –
یکی از بهترین رمان های جهان که فیلمش رو هم ساختن
بهنام مؤمنی (خریدار محصول) –
کتابی استخواندار و قدرتمند که به تأثیرات انقلاب روسیه و عواقب آن بر خانوادهای ثروتمند میپردازد.