ماجرای رمان چابک سوار در دشت های سرسبز ترکمن صحرا می گذرد . در این کتاب داستان پسری روایت می شود که پدر و مادرش را در یک حادثه رانندگی از دست داده و خودش فلج شده است . تایماز دلش برای اسبها ضعف میرود و همیشه آرزو دارد مثل پدرش قهرمان مسابقات اسب سواری شود. تایماز اسب اصیل و محبوبی به اسم قیرات دارد ولی جرات نزدیک شدن به اسب ها را ندارد و هیچ وقت سوار قیرات نشده است . آناگل مادربزرگ تایماز برای عمل قلبش راهی مشهد می شود . تایماز و قیرات و سایر دوستانش که حیوانات مزرعه هستند ، تنها می مانند و ماجراهای زیادی برایشان اتفاق می افتد. ماجراهایی که تایماز با کمک آی جیک و دوستانش باید از سر بگذراند و تبدیل به یک قهرمان اسب سواری شود.
این کتاب برای گروه سنی نوجوان نوشته شده است.
از متن کتاب :
اما قیرآت خبر نداشت که تایماز هروقت او را میدید از اینکه هوس کند و بخواهد سوارش شود، وحشت داشت. شاید هم هیچ وقت خبردار نمی شد. چون همان وقت همه در راه روستا بودند و داشتند داخل ماشین برای فروش خانه و زمین و حیوانات نقشه می کشیدند
تایماز و آناگل هم در لاک خودشان فرو رفته بودند و حرفی نمی زدند. گویی شوک بزرگی به آنها وارد شده بود. هرکدام در ذهنشان به روزی فکر می کردند که در خانه آغا زندگی کنند و اگر یک روز فرش ها را کثیف کنند، یا با آتیلا و یاشار بگوومگو کنند چه اتفاقی می افتد. آناگل میترسید بمیرد و تایماز ھراس داشت که تنها بماند.
سمیه رضوانی –
کتاب خوبیه?
سارا –
این کتاب و دوست داشتم
فهیمه –
کتاب متن خوبی داره و میتونه با مخاطب نوجوان ارتباط برقرار کنه
خانم –
برای نوجوانان خوندنیه